responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ قم ( فارسي ) نویسنده : حسن بن محمد بن حسن قمى    جلد : 1  صفحه : 286


بغايت مستجمع و ساخته و پرداخته شده است ناگاه است كه او در كوفه بر تو خروج مىكند پس پسر مطيع زايدة بن قدامه و حسين بن عبد الله بر سمى همدانى را به او فرستاد تا او را بخوانند پس بيامدند و طلب دستورى كردند تا بمجلس او در آيند چون در آمدند گفتند اى سائب امير را اجابت كن پس جامهاى خود را بخواست و فرمود تا مركب او زين كنند و تهيه و كارسازى كرد كه با ايشان برود چون زايده ازو عزيمت مشاهده كرد اين آيت بر خواند كه * ( وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ الله وَالله خَيْرُ الْماكِرِينَ 8 : 30 ) * سائب از مفهوم اين آيت بدانست كه پسر مطيع او را ميطلبد تا هلاك كند بنشست و جامها از خود بينداخت و كنيزك خود را گفت كه قطيفه بر من انداز كه چنين احساس ميكنم كه وجود من بهم بر آمده است و در خود رعشه و لرزيدن سخت مىيابم و بقول عبد العزيز بن صهباء ازدى تمثل زد ، شعر اذا ما معشر تركوا يداهم * و لم يأتوا الكريهة لم يهابوا پيش پسر مطيع رويد و او را ازين حالت كه من در آنم خبر دهيد پس زايده گفت من بگويم و تهاون نكنم و سائب گفت كه تو نيز يا اخا همدان بنزديك او جهت من عذر بخواه كه ترا در آن فايدهء بود و تو را در آن خير و صلاح بود و اسماعيل بن كثير از حسين بن عبد الله حكايت كند كه او گفت كه من در نفس خود فكر كردم و گفتم و الله كه اگر من پيغام سائب را برسانم بوجهى كه او را خوشنود گردانم من ايمن نباشم كه بامداد كه بيرون آيد مرا هلاك كند من سائب را گفتم كه هرچ فرمايى چنان كنم و بنزديك پسر مطيع از بهر تو عذر خواهى كنم و بدانچ تو دوست دارى و تو خواهى تبليغ رسالت كنم پس از نزديك سائب بيرون آمديم و بر در سراى او از اصحاب او جمعى بسيار بودند پس ما بجانب پسر مطيع باز گرديديم درين ميانه زائده را گفتم من بدانستم و فهم كردم در آن وقت كه تو اين آيه كه * ( وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا 8 : 30 ) * الى آخر الآيه برخواندى كه ترا مراد بدان چه بود و بدانستم كه اين

286

نام کتاب : تاريخ قم ( فارسي ) نویسنده : حسن بن محمد بن حسن قمى    جلد : 1  صفحه : 286
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست