علمهاى ايشان بارديه بودند و آن كمتر از علم است و آن را در بنى ذخران بنهادند و مرتبت ايشان بدان ارديه بودى اعلى مراتب ايشان قبيلهء عك را بود و بعد از آن قبيلهء اشعر ؟ و بعد از آن قبيلهء قريش و ترتيب رايات و علمهاى ايشان بدمشق برين منوال بوده است : رايت بنى طى بعد از آن رايت اشعرى پس از آن رايت عنس و مرسومات و وظيفهاى ايشان در زياده و نقصان بحسب مراتب ايشان بوده است بر وجهى كه ابى البحترى ياد كرد ، ابى الحترى گويد كه بنى اشعر را بسه قبيله نسبت ميكنند حنيكه و ركب و بنو ناجيه باز قبيله حنيكه منشعب ميشوند بدين شعوب مذكوره و قبايل مسطوره : جيله ، آسن ، سائبه ، مراطه ، زعانج ، بنو مجيده ، حنيك ، سدوس ، ثابر ، حدال ، حشان و دودّانك [1] ، بنى ركب منقسم ميشوند و منشعب ميگردند بدين قبايل : بنو سليم ، عشوره ، بنو عدى ، اقحوز ، بنوحى ، اذروح ، عمران ، اوس الله ، جناجيه ، شرعب ، بنو عامر ، بنو ثابت ، بنو هايل ، بنو زيد ، بنو عبس ، احروب ، بنو حكم و بروايتى حكيم و بروايتى احكم ، اما ثلث ، ناجيه ، وائل ، عسامه ، صفامه ، بنو حرب ، بنو ذخران ، عكابه ، ناجية بن ناجية . ذكر منزلهاى اشعريان و شهرهاى ايشان بيمن ، كلبى و هيثم بن عدى گويند كه اشعريان و بنى عك بزبيد و رمع فرود آمدهاند و اين دو شهرند ميان رودخانه كه آن هر دو رودخانه ميان صعيد حنيك و ميان كوهى كه كشيده مىشود بزبيد و رمع و اين هر دو شهر از آن اشعريانست ، كلبى گويد كه چون عمرو بن عامر ازدى ملقب بمزيقيا با فرزندان خود و غير او از ازد بيرون آمدند از ميانهء عرب به علت حاجتى [2] بگريختند خواستند كه بزمينى فرود آيند كه ميان بلاد اشعريان و بلاد عك بود بآبى كه او را غسان ميگويند بمثال ميان دو رودخانه كه آن را زبيد و رمع گويند و اول اين هر دو رودخانه ميان صعيد حنيك بود و ميان كوهى كه كشيده مىشود بزبيد و رمع هر كس كه از ايشان كه از آن آب خورده باشد او را غسانى گويند پس بدين سبب اسم آن آب بر ايشان غالب شد و ايشان را غالب شد و ايشان را نميخوانند الابغسانى و شاعر ايشان حسان بن ثابت درين باب گويد :