نام کتاب : تاريخ فقه و فقها ( فارسي ) نویسنده : أبو القاسم گرجي جلد : 1 صفحه : 38
( مجلس تصميم گيرى ) تشكيل دادند و در مقام پيشگيرى هجرت آن حضرت برآمدند . در اين مجلس پيشنهاداتى ارائه شد كه همگى مردود واقع شد جز نظرى كه ابو جهل ارائه كرد . پيشنهاد او اين بود كه از هر قبيله جوانى دلير و نسب دار و جذاب انتخاب شود و به هر يك از آنان شمشير برّنده اى داده شود و همداستان بر محمد بتازند و او را بكشند ، در اين صورت خون او بين همه قبائل پراكنده مىشود و ناچار به گرفتن ديه تن مىدهند . اين پيشنهاد به اتفاق آراء تصويب شد . 13 - 2 - 1 دستور هجرت و ليلة المبيت . از طرفى رجال قريش با تصميمى قاطع بر كشتن رسول خدا پراكنده شدند و از طرف ديگر جبرئيل فرود آمد و به رسول خدا گفت : امشب را در بسترى كه شبهاى قبل مىخوابيدى مخواب . قريش پيرامون خانهء رسول خدا را گرفته تا تصميم خود را كه كشتن رسول الله است عملى سازند . رسول خدا هم بر حسب وحى پروردگار و دستورى كه در مورد هجرت رسيده بود على را فرمود در بستر وى بخوابد و روپوش او را بر خود به پوشاند و سپس در مكه بماند و امانتهاى مردم را كه نزد رسول الله بود به آنان برساند . قريش روپوش رسول خدا را مىنگريستند و يقين داشتند كه او در زير آن خفته است در حالى كه نه چنين بود پيامبر خدا صلَّى الله عليه و آله با پاشيدن مشتى خاك بر سر آنها و تلاوت آيات : * ( « يس وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ . . » ) * تا * ( « فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ » ) * از ميان آنان گذشت و او را نديدند . كسى گفت : در انتظار كه نشسته اى ؟ گفتند : محمد ، گفت : به خدا قسم كه محمد رفت . در هر حال هنگامى كه على برخاست ، دانستند كه نقشهء آنان نقش بر آب شده است . رسول خدا صلَّى الله عليه و آله در شب پنجشنبه اول ماه ربيع الاول سال چهاردهم بعثت از مكه بيرون رفت و چون على عليه السّلام در آن شب در بستر رسول خدا بيتوته كرده بود آن شب را ليلة المبيت گفتند . 14 - 2 - 1 غار ثور . رسول خدا در همان شب اول رهسپار غار ثور شد و تا سه روز با ابو بكر در غار ماندند و روز چهارم راه مدينه را در پيش گرفتند . قريش چون ديدند نقشهء آنان نقش بر آب شده است سخت به تكاپو افتادند و تا در غار ثور هم رفتند اما كسى از ايشان گفت : اين تار تنيده بر در غار ، تار عنكبوت قبل از تولد محمد است . [1]