نام کتاب : تاريخ فقه و فقها ( فارسي ) نویسنده : أبو القاسم گرجي جلد : 1 صفحه : 34
براى فراهم ساختن دنيا و دل بدان بستن نفرستاده است ، مرا فرستاده تا پيام او را برسانم و به سوى او رهبرى كنم . [1] پيامبر بزرگوار اسلام صلَّى الله عليه و آله پس از آشكار ساختن دعوت خود ، پيوسته در دعوت مردم به پرستش خداوند ، ترك بت پرستى ، گواهى به يگانگى خداوند و نبوّت خود مىكوشيد ، و قريش هم بر تمسخر و آزار خود مىافزودند ، او را كاهن ، ساحر ، كذاب ، شاعر و مجنون مىخواندند و پيروانش را شكنجه مىدادند و از اسلام باز مىداشتند ، نهايت سعى خود را مبذول مىداشتند تا ابو طالب عموى پيامبر را كه بزرگترين حامى و مايهء دل گرمى او بود از حمايت او باز دارند ، گاه به او مىگفتند كه عمارة بن وليد را كه زورمندترين و زيباترين جوان قريش است به تو مىدهيم تا به جاى محمد به پذيرى و او را به ما تسليم دارى تا جانش بگيريم . ابو طالب مىگفت : چه زشت پيشنهادى ! پسر خود را مىدهيد تا او را پرورش دهم ، پسر من را مىخواهيد تا او را بكشيد ! گاهى هم او را به سرسختى در مقابل پيشنهادهاى منصفانهء قوم خود ( قريش ) رمى مىكردند . كار اين دشمنى و آزار به قدرى بالا گرفت و مسلمانان از شكنجه هاى مشركان به ستوه آمدند كه تعدادى از مسلمانان از دين اسلام برگشتند و تعدادى ديگر در دو نوبت به حبشه مهاجرت كردند : نوبت اول . در سال پنجم بعثت يازده مرد و چهار زن به سرپرستى عثمان بن مظعون پنهانى از مكه به حبشه گريختند . اين جماعت پس از دو ماه اقامت در حبشه ، شنيدند كه مردم مكه مسلمان شدهاند و ديگر زحمتى براى مسلمانان در مكه نيست ، به مكه بازگشتند اما نزديك مكه دريافتند كه آن چه شنيدهاند دروغ بوده است ناچار در پناه كسى و يا به طور پنهانى وارد مكه شدند و دوباره بيش از پيش مورد شكنجه و آزار مشركان عشيرهء خويش قرار گرفتند . نوبت دوم . بنا بر قولى پيش از گرفتارى بنى هاشم در « شعب ابى طالب » و بنا بر قول ديگران پس از آن ، 83 مرد و هيجده زن رهسپار كشور حبشه شدند . مهاجران نوبت اول كه به اذن رسول خدا دوباره به كشور حبشه مهاجرت كرده بودند پيش از ديگران به آن كشور رهسپار شدند . سرپرست مهاجران در اين نوبت جعفر بن ابى طالب بود . قريش كه از رفاه مسلمانان در كشور حبشه ناراضى بودند ، دو نفر را با هدايايى براى نجاشى به جانب وى گسيل داشتند تا آنان را براى شكنجهء بيشتر از آن كشور