نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 401
و امراء اين ديار ، و مخالفان سيستان ، و مصاف كردن با امير بزرگ جنجودرنويين ، و شكسته شدن مصاف وى و منهزم به شهر آمدن ، و التجا ساختن به خدمت خداوند ملك معظم نصير الحق و الدّين خلد الله ملكه ، و رفتن لشگرها تمام بجانب زره ، و دوازده روز توقف كردن ، و خرابى نمودن ، و بقتل آوردن بسيارى مرم را از سجزى و بلوج [1] و مجوسى ، و بيشتر مردم سواد كى بيرون بودند با ايشان يار شدن ، و آمدن بدر شهر ، غرهء ربيع الاول هم درين سال ، و چهل روز در بندان كردن ، و شبيخون آوردن از درون شهر بريشان در شب آدينه و بسيارى از لشگر ايشان را قتل كردن ، و سرها و علمها [2] و اسبان و سلاحها [ ى ] ايشان را در شهر آوردن ، و ايلى خواستن امراء بزرگ با ملك معظم نصير الحق و الدّين ، و در ميان آمدن ملك نيه ، و بيعت كردن و بيرون شدن ملك معظم بدر شهر - دروازهء طبق گران - و ديدارى كردن ، و سخن گفتن با امراء بزرگ ، و برخواستن لشگر از در شهر ، منتصف ربيع الاخر هم درين سال و نشاندن ملك تاج الدين ارسى شاه را باوق با يك هزار مرد از سوار و پياده از غور و هراة و اسفزار و نيه و فراه و جدا گرفتن اوق از پيش زره ، و قلعهء برونج و دزها را عمارت كردن هم درين سال . آمدن ملك عز الدين تولك [3] با چندين امراء بزرگ از غور و خراسان و اسفزار و فراه به مقدار پانصد سوار بمدد ملك كبير تاج الدين ارسى شاه ، در اوايل رجب سال بر ششصد و شست و شش ، آمدن ايشان با تمامت لشگر به فشتهء تركان [4] ، و جنگ
[1] در اصل كتاب « بلوح » . [2] اصل : سرهاء و علمهاء و اين همزه بعد از الفهاى جمع فارسى در حالت اضافه درست است ليكن در غير اين مورد صحيح نيست . [3] تولك نام قلعه ايست در حدود غور و غرشستان - منهاج السراج مؤلف طبقات ناصرى شرحى از آن قلعه وصف كرده و جنگهاى مردم آن را با سپاه مغول آورده و خود هم در آن جنگها همراه بوده و گويد تا امروز ( 659 ) آن قلعه در دست هزبر الدين محمد بن مبارك است كه در شهور ثلث و عشرين و ستمائة امير تولك بوده است ( طبقات ناصرى چاپ كلكته ص 364 ) . [4] در اصل « فشه » بى نقطه تاء است - و با مراجعهء بصفحه 405 س 1 و احياء الملوك معلوم شد كه « فشته » است بمعنى « پشته » كه نام بلندى و اسم محلى بوده است احياء ( ورق ب 37 ) لشتهء تركان .
401
نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 401