نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 384
وى ببرونج ، [ و ] بودن در برونج هژدهم ماه شعبان ، و آنجا بود تا به ماه ذى القعده ، باز برخاست ، ديگر باره به شهر شد ، [ و ] بگرفتند قلعهء ارك فرودتر [1] را ، شب شنبه بيست و دويم اين ماه ، و جنگ كرد بسيار بدر ارك ، و كشتن كرد فروانى [2] بدر شارستان ، در كركوى عاقبت بستد ، و ارك را و قلعهء زورين [3] را بعد از آن ديوال آن را [4] ببريد و خرك پيش نهاد [5] مرس كو ( ؟ ) نهاد آن را و زينهار خواست بادار عمار كوتوال ارك ، خود [ و ] آن مردى بيست كه با وى بودند آنجا [ و ] زنهار داد و بر او [6] فرود آورد ايشان را ، و خود بر قلعه شد امير بو العباس [7] امير بو نصر قوقه ، اول ماه ذى الحجّه هم بدين سال . و بيرون شدن امير طاهر از شارستان در شب پنهان ، و كس شدن بر وى ، و گرفتن اوى را و در ارك نشاندن او را دويم ماه ذى الحجّه . و نشستن امير بو العباس در شارستان و اميرى گرفتن همه شهر را وقت زوال سيئوم ذى الحجّه ، و كشتن امير طاهر شب پنجم ذى الحجّه ، امير طاهر پانزده سال اميرى كرده بود [8] . و شدن امير مأمون از سيستان شب دوشنبه سيؤم ذى الحجّه هم بر اين ماه و سال ، و شدن امير بو العباس بقلعهء نه ، و لشگر سيستان بردن آنجا ، شب چهار شنبه
[1] ظاهرا : فرودين ، به بينيد دو سطر بعد را كه در مقابل فرودين زورين مىنويسد - يعنى زبرين . [2] ظ : فراوانى . [3] ز و رين - يعنى زبرين ، و مراد قلعه بالاى شارستان و حصار ميانين شهر است . [4] ديوال آن را ببريد - ديوال همان ديوار است و راء و لام در فارسى مكرر بدل مىشود چنان كه در همين كتاب غراغوش را غلاغوش نوشته بود ، و مراد اينست كه ديوار قلعهء زورين و ارگ را ببريد . [5] خرك ، چيزى كه بران ديوار را رخنه كنند . [6] و بر او فرود آورد - يعنى ، و بر آن زنهار ايشان را از قلعه فرود آورد و خود يعنى امير بو العباس بر قلعه شد . [7] به نظر ميرسد كه امير بو نصر پدر بو العباس باشد چه درين اوراق ذكرى ازين دومى نيست . [8] روضة الصفا چاپ تهران ج 4 ص 460 در ذيل ( ملوك نيمروز ) نخستين آنان را طاهر ابن محمد نگاشته و ظاهرا همين طاهر بن نصر بن احمد باشد - و نامى از امير ابو الفضل نصر بن احمد كه پدر ملوك مزبور باشد نميبرد و اطلاعاتى مختصر ازين خاندان ميدهد ( رك : تعليقات ) .
384
نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 384