responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول    جلد : 1  صفحه : 382


شمشير ، و ميكشيد و ميسوزيد تا آن وقت كه بفرمان آيند . امير بورى بيامد بسيستان روز پنجشنبه چهاردهم جمادى الأخر [ ى ] سنهء ثمان و اربعين و اربعمائه ، به امداد بر طالع ميزان سه درجه ، چون بلب آب ديوانه رسيد بدر شهر ، امير [ بو الفضل ] حاجب بزرگ خويش را با سوارى ده پذيرهء وى فرستاد ، چون بدر شارستان برسيدند ، ديگر كسى نديد كه پذيره شد ، و بورى همچنان براند و بداشن فرود آمد ، و خود با سوارى ده پانزده بشارستان آمد بنزديك امير بو الفضل بباغ ميمون ، و سلام كرد ، و نماز پيشين خلعتها كه از امير بيغو آورده بود ، بدست حاجب بفرستاد ، و نامها بر آن ، چون امير بو الفضل نامه بر خواند گفت اين نتوانم كرد ، شما را اين [1]



[1] در اصل : اينجا قريب نصف صفحه تا آخر سفيد است و مطلب تاريخ هم بريده است و 17 سال افتاده و ظاهرا قضيهء آمدن بيغو از هراة بسيستان و چگونگى حالات در ضمن 17 سال بقيهء احوال امير بو الفضل نصر بن احمد امير سيستان ازين تاريخ افتاده است و يا اصلا مؤلف بنگاشتن آن موفق نشده و عجبست كه مطلب كتاب چنان كه در صفحه بعد ديده مىشود بناگاه بريده شده است ، و از صفحه بعد مطالب تاريخ به شكل جملات مصدرى و فهرست نوشته مىشود و مانند اينست كه نويسندهء اصل كتاب وفات كرده است و باقى تاريخ را ديگرى بطريقى كه ملاحظه مىشود بختام رسانيده است چه از جملهء « امير طغرل خلد الله ملكه » كه در صفحات قبل ديده شد و نيز از ناتمام ماندن فصل « آمدن امير بيغو » معلوم مىشود كه مؤلف اصلى يا قسمت ما قبل اين صفحه خود معاصر طغرل و بيغو و ابو الفضل بوده و در اين صورت پيداست كه باقى كتاب را ديگرى تمام كرده است . اتفاقا در قسمت آخر كتاب كلمات و لغاتيست كه در قسمت اول به نظر نميرسد و عبارات هم به آن استحكام نمانده است .

382

نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول    جلد : 1  صفحه : 382
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست