عقيده دارند كه شهادات صخور همه سندى است از روزگاران دور و شبهت در آنها پيش عاقلان محظور . در بسيارى از كتب تاريخى كه بعد از « عتبى » ( از قرن پنجم به بعد ) تأليف يافته ، از اين كتاب مطالبى نقل شده [1] و ترجمهء كتاب ( كتاب حاضر ) نيز كه در آغاز قرن ششم انجام گرفته ، در كتابهاى تاريخى بعد ، تأثير كلَّى داشته است ، تا آنجا كه در بعضى از تواريخ فارسى عين عبارات آن به چشم مىخورد [2] . امّا در خلال مطالب تاريخى اشارات فراوان ادبى نيز دارد ( رك : ص 214 ) . و همچنين از اشارات علمى نيز بى بهره نيست چنان كه در ص 155 مىگويد : « و اين مسئله ( عدم تحرّك خورشيد ) ميان علماء اوايل در تنازع است ، بعضى گفتهاند : اوج شمس را حركت نيست و آن را به براهين هندسى به اثبات رسانيده و بعضى در اثبات حركت او به قياس بر ديگر اوجات تمسّك جسته » . نكتهء ديگرى كه ذكر آن در اينجا لازم است اين است كه مؤلَّف مانند بسيارى از گويندگان و نويسندگان معاصر سلطان محمود در مدح اين پادشاه راه اغراق و غلوّ مىپيمايد و گويى او را مؤيّد من عند الله و مرد خدايى مىداند ، و از اين رو كرامتهايى به او نسبت مىدهد از قبيل « و سه روز پياپى در پى ايشان ( هندوان ) مىرفتند ( لشكر
[1] - ابو الحسن بيهقى در تاريخ بيهق ( ورق 12 ، به نقل بيست مقالهء قزوينى ج 2 ص 83 ) گويد : « من از آخر كتاب يمينى تاريخى ساختم نام آن مشارب التجارب و غوارب الغرائب الى يومنا هذا » كه مراد از كتاب يمينى تاريخ عتبى متن عربى است چه بيهقى از دانشمندان قرن ششم ( متوفى در حدود 565 ) بوده و پيش از جرفادقانى مترجم تاريخ يمينى در گذشته است . [2] - از جمله رجوع كنيد به تاريخ روضة الصفا ( چاپ خيام ج 4 ص 57 ) كه عينا اقتباس است از تاريخ يمينى ( چاپ حاضر ص 74 ) و همچنين است در حبيب السير و كتب ديگر .