بلند ديدهام ، و آنجا كه دست و قلم را آزاد ساخته و قصدش پرداختن معنى صرف است در كمال فصاحت و سلاست از عهدهء اداى مقصود بر آمده ، و در آنجا كه قلم را نگاه داشته است نيز به خوبى حقّ صنعت را ادا كرده است . » ( سبكشناسى ج 2 ص 387 - 388 ) . با توجه بدين حقيقت ، اقرار جرفادقانى را كه : « اگر كسى مكتوبات اين ضعيف در نظم و نثر تازى مطالعت كرده باشد مگر آبى به روى كار باز آيد . . . و معلوم شود كه اگر چه كودن پارسيم حرون است مركب تازيم خوشرو است . . . » يا بايد بر تواضع حمل كرد يا چنين نتيجه گرفت كه انشاى عربى وى بر فارسى مزيّت داشته است ، و حق همين است ، چنان كه با توجّه به چند قصيده كه از اثر طبع خود در كتاب نقل كرده ، اين معنى پيدا است . از جمله قصيده اى است در رثاى طغرل سلجوقى به مطلع : < شعر > لا زال همهمة الحمام السّاجع فى الأيك يلعب بالفؤاد الجازع < / شعر > ( رك : ص 424 كتاب ) و نيز قصيدهء سى و پنج بيتى است در مدح وزير ابو القاسم علىّ بن حسين به مطلع : < شعر > دع يا عذول فقد طلبت محالا كيف السّلوّ و زمّموا الاجمالا < / شعر > ( ص 436 - 440 كتاب ) كتاب يمينى شامل وقايع تاريخى از اواخر سامانيان تا زمان سلطان محمود است و در اين ميان عتبى مصنّف كتاب ، غزوات محمود غزنوى را در هند از قبيل غزوهء بهاطيه ، مولتان ، بهيمنگرا ، نارين ، غور ، ناردين ، تانيشر و جز آن را بشرح آورده و توان گفت كه در اين زمينه داد سخن را داده ، و گويى قدم بقدم به دنبال سلطان رفته است . همچنين مصنّف ذكر تاريخ سلسله هاى ديگر اين عهد را نيز فروگذار