responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5927


چنان كه بود واگذاشتم ، چون كتاب كليله و دمنه و كتاب مزدك كه در منزل تو هست .
گمان نداشتم كه اين از اسلام برون مىبرد . » گويد : آنگاه موبد پيش آمد و گفت : « اين ، خفه شده را مىخورد و مرا به خوردن آن وا مىداشت و پنداشت كه گوشت آن از ذبيحه آبدارتر است . هر روز چهار شنبه يك گوسفند سياه مىكشت ، وسط آن را با شمشير مىزد آنگاه از ميان دو نيمهء گوسفند مىگذشت و گوشت آن را مىخورد . يك روز به من گفت : با اين قوم در همه چيزها كه ناخوشايند داشتم همراه شدم ، چندان كه به خاطر آنها روغن خوردم و بر شتر نشستم و نعلين به پا كردم اما تا كنون يك موى از من نيفتاده ، يعنى نوره نكشيده و ختنه نكرده . » افشين گفت : « به من بگوى اين كه اين سخن مىگويد در دين خويش معتمد است ؟ » موبد مجوسىاى بود كه به دست متوكل مسلمان شده بود و با وى همدمى مىكرد .
گفتند : « نه . » گفت : « پس به چه منظور شهادت كسى را كه به دو اعتماد نداريد و عادلش نمىدانيد مىپذيريد ؟ » آنگاه روى به موبد كرد و گفت : « آيا ميان منزل من و منزل تو درى يا روزنى بود كه از آن به من بنگرى و خبرهاى مرا از آنجا بدانى ؟ » گفت : « نه . » گفت : « مگر نبود كه ترا به نزد خويش مىپذيرفتم و راز خويش را با تو مىگفتم و از عجم بودن و رغبتم به آن و به مردمش با تو سخن مىكردم ؟ » گفت : « چرا . » گفت : « بنابر اين نه در دين خويش معتمدى و نه در پيمان خويش بزرگوار . كه رازى را كه با تو گفته بودم فاش كردى . »

5927

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5927
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست