responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5918


ابراهيم تلاقى كرد پسران رستم و مردم دو مرز و مردم رويان بر ضد بزرجشنس برادر درى برخاستند و او را اسير گرفتند و با محمد بن ابراهيم شدند ، بر مقدمهء وى .
درى با كسانش در قصر خويش بود در محلى به نام مرو و چون از خيانت محمد و جعفر پسران رستم و پيروى كردن مردم دو مرز و رويان از آنها و اسير شدن برادرش بزرجشنس خبر يافت ، از اين بابت سخت غمين شد . يارانش سستى گرفتند و به انديشهء جانهاى خويش افتادند و بيشترشان پراكنده شدند كه امان مىخواستند و براى خويش تدبير مىكردند .
درى از پى ديلميان فرستاد كه به اندازهء چهار هزار كس از آنها به در وى شدند كه ميلشان را برانگيخت و آرزومندشان كرد و چيزشان داد . آنگاه بر نشست و با خويشتن مال برداشت و برفت ، گويى مىخواست برادر خويش را نجات دهد و با محمد بن ابراهيم پيكار كند ، اما آهنگ آن داشت كه بنزد ديلمان شود و از آنها بر ضد محمد ابن ابراهيم كمك جويد . محمد بن ابراهيم با سپاه خويش سوى وى رفت و ميانشان پيكارى سخت بود .
وقتى درى برفت مراقبان زندان گريزان شدند و زندانيان بندهاى خويش را شكستند و به فرار برون شدند و هر كس به شهر خويش پيوست . برون شدن آن گروه از مردم ساريه كه در زندان مازيار بوده بودند و اينان كه در زندان درى بودند به يك روز اتفاق افتاد ، و اين ، به گفتهء محمد بن حفص به ماه شعبان بود ، سيزده روز رفته از آن ماه به سال دويست و بيست و پنجم . اما ديگرى گويد كه اين به سال دويست و بيست و چهارم بود .
از داود بن قحذء آورده‌اند كه گويد : در آن وقت كه درى و محمد بن ابراهيم بر كنار دريا ، ما بين كوه و جنگل و دريا به هم رسيدند - و دريا و جنگل به ديلم پيوسته بود - درى كه مردى شجاع و دلير بود به خويشتن به ياران محمد هجوم مىبرد تا پسشان مىراند . سپس حمله مىبرد و هزيمت نمىشد ، كه مىخواست وارد جنگل

5918

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5918
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست