responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5916


فرستاد .
آنگاه عبد الله و حسن بن حسين به عموزادهء مازيار و به قولى كوهيار نامه نوشتند و آنچه را مىخواست براى وى تعهد كردند . و چنان بود كه عموزادهء مازيار به عبد الله بن طاهر خبر داده بود كه كوهستانى كه اكنون در آن است ، پيش از مازيار از آن او و پدرش و نياكانش بوده و وقتى مازيار از جانب فضل بن سهل به ولايتدارى طبرستان گماشته شد ، آن كوهستان را از دست وى گرفت و او را ملازم در خويش كرد و تحقير كرد .
پس به نزد عبد الله بن طاهر براى عموزادهء مازيار شرط شد كه اگر او به مازيار تاخت و دربارهء او تدبير كرد ، كوهستان چنان كه بوده بود به تصرف وى آيد و دربارهء آن متعرض وى نشوند و با وى نبرد نكنند . عموزادهء مازيار به اين رضا داد . عبد الله ابن طاهر در اين باب نامه اى براى وى نوشت و آن را مؤكد كرد . عموزادهء مازيار با حسن بن حسين و مردانشان وعده نهاد كه آنها را وارد كوهستان كند .
وقتى هنگام وعده رسيد عبد الله بن طاهر به حسن بن حسين دستور داد كه براى مقابله با درى پيشروى كند و در دل شب سپاهى انبوه به سالارى يكى از سرداران خويش روانه كرد كه در كوهستان به عموزادهء مازيار رسيدند و او كوهستان را به آنها تسليم كرد و بدرون آنشان برد .
درى با سپاهى كه مقابل وى بود پيكار كرد . مازيار كه در قصر خويش بود ناگهان متوجه شد كه پيادگان و سواران بر در قصرش توقف كرده‌اند و درى با سپاه ديگر پيكار مىكند . پس مازيار را محاصره كردند و وى را وا داشتند كه به حكم امير مؤمنان معتصم تسليم شود .
عمرو بن سعيد طبرى گويد : مازيار به شكار مشغول بود ، سواران در شكارگاه به دو رسيدند كه اسير شد ، به زور وارد قصر وى شدند و هر چه را در آن بود گرفتند .
حسن بن حسين ، مازيار را ببرد ، درى با سپاهى كه مقابل وى بود نبرد مىكرد ، وى

5916

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5916
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست