responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5913


محمد بن صباح ( وى خزانه دار عبد الله بن طاهر و مأمور خبر اردوگاه بود ) و به كوهيار تسليم كردم . » گويد : آنگاه به نزد حسن بن حسين رفتيم كه گفت : « بر اين مرد شاهد شديد ؟ » گفتيم : « آرى . » گفت : « من اين ترتيب را براى خويشتن برگزيدم و خواستم دانسته شود كه به نظر من اندك و ناچيز است . » از على پسرر بن نصرانى دبير آورده‌اند كه خريد گوهرهاى آن جعبه براى مازيار و جد وى و شروين و شهريار هيجده هزار هزار درم تمام شده بود . مازيار اين همه را پيش حسن بن حسين آورده بود تا بگويد كه با امان به نزد وى آمده و او را به جان و مال و فرزندان ايمنى داده و كوهستان پدرش را به او داده ، اما حسن بن حسين از اين خوددارى كرد و از آن چشم پوشيد كه از همهء كسان در گرفتن درم يا دينار خوددارتر بود .
و چون صبح شد حسن ، مازيار را همراه طاهر بن ابراهيم و على بن ابراهيم حربى روانه كرد .
سپس نامهء عبد الله بن طاهر رسيد كه وى را همراه يعقوب بن منصور بفرستند ، مازيار را سه منزل برده بودند . حسن كس فرستاد و او را پس آورد و با يعقوب بن منصور روانه كرد .
آنگاه حسن بن حسين به كوهيار برادر مازيار دستور داد اموالى را كه تعهد كرده بود بيارد ، چند استر از اردوگاه به دو داد و دستور داد سپاهى [1] همراه وى بفرستند .
كوهيار نپذيرفت و گفت : « به آنها نياز ندارم . » وى و غلامانش با استران برفتند



[1] از خلال اين تفصيل دقيق و جالب اين نكته را نيز مىتوان دريافت كه سپاه ، به تعبير آن زمان و به تعبير طبرى احيانا يك دسته و چيزى همانند آن بوده است . ( م )

5913

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5913
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست