responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5908


امشب را در شهر ساريه بسر بر تا به تو برسند . آنگاه فردا صبحگاه حركت كن . » حيان چنان كه حسن دستور داده بود هماندم سوى ساريه حركت كرد . آنگاه نامهء عبد الله بن طاهر به دو رسيد كه لبوره را اردوگاه كند . لبوره از كوهستان ونداهرمز بود و استوارترين جاى كوهستان بود و بيشتر مال مازيار آنجا بود . عبد الله به او دستور داده بود كه قارن را از آنچه دربارهء آن كوهستان و آن اموال مىخواهد كرد باز ندارد . قارن اموالى را كه مازيار آنجا داشت ببرد و نيز ذخاير مازيار را كه در اسپاندره بود با آنچه سرخاستان در قدح سلتان داشت ببرد و اين همه را به تصرف آورد و همهء آنچه كه به سبب آن اسب در خاطر حيان افتاده بود از ميان رفت .
پس از آن حيان بن جبله درگذشت و عبد الله به جاى او محمد بن حسين را به سالارى ياران خويش فرستاد و به دو دستور داد كه دست قارن را در هر چه مىخواهد باز گذارد .
حسن بن حسين سوى خرماباذ رفت . محمد بن موسى و احمد بن صقير بنزد وى رفتند و نهانى با او گفتگو كردند كه براى آنها پاداش خير مسئلت كرد و به كوهيار نوشت كه به خرماباذ رفت و بنزد حسن رفت كه با وى نيكى كرد و حرمت كرد و هر چه را كه خواست پذيرفت و روزى را وعده نهاد آنگاه وى را پس فرستاد .
كوهيار پيش مازيار رفت و به دو خبر داد كه برايش امان گرفته و آن را مؤكد كرده است .
و چنان بود كه حسن پسر قارن از جانب محمد بن ابراهيم به كوهيار نامه نوشته بود و از جانب امير مؤمنان خواستنيها را تعهد كرده بود ، كوهيار به دو پاسخ داد و آنچه را براى ديگران تعهد كرده بود براى وى نيز تعهد كرد و اين همه براى آن بود كه از نبرد بازشان دارد و سوى او متمايل شد . پس از آن محمد بن ابراهيم از شهر آمل بر نشست و خبر به حسن بن حسين رسيد .
از ابراهيم پسر مهران آورده‌اند كه وى به نزد ابو السعدى به گفتگو بوده بود ،

5908

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5908
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست