responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5883


حاجب سوى آنها رفت و مطلعشان كرد كه از اين غمين شدند و همسخن شدند ، كه بنزد مأمور خبر اردوگاه روند و از او بخواهند كه از پيوستگى اشناس معافشان بدارد . بنزد مأمور خبر رفتند و گفتند : « ما بندگان امير مؤمنانيم ، ما را به هر كه خواهد پيوسته كند .
اين مرد ما را حقير مىشمارد ، دشناممان گفته و تهديدمان كرده و بيم داريم كه بر ضد ما گام بردارد ، امير مؤمنان ما را به هر كه مىخواهد پيوسته كند . » مأمور خبر همانروز اين را به معتصم رسانيد . حركت ، صبحگاهان هنگام نماز صبح رخ داد و چنان بود كه وقتى سپاهها رهسپار مىشد ، هر كدام جدا مىرفت .
اشناس و افشين و همه سرداران با سپاه امير مؤمنان روان شدند و جانشينان خويش را به سپاهها گماشتند كه آن را به راه مىبردند . افشين بر پهلوى چپ بود و اشناس بر پهلوى راست بود . وقتى اشناس به نزد معتصم رفت به دو گفت : « عمرو فرغانى و احمد ابن خليل را ادب كن كه خويشتن را به احمقى زده‌اند . » اشناس به تاخت به اردوگاه خويش رفت و جوياى عمرو و ابن خليل شد .
عمرو را يافت . ابن خليل با پهلوى چپ رفته بود كه از روميان پيشى گيرد . عمرو - فرغانى را پيش وى بردند . گفت : « تازيانه بياريد . » و ديرى تنها بماند كه تازيانه نياوردند . عمويش به نزد اشناس آمد و دربارهء عمرو با وى سخن كرد ، عموى وى عجمى بود . عمرو همچنان ايستاده بود . اشناس گفت : « ببريدش و يك قباى طاق [1] به او بپوشانيد . وى را در محملى نهادند بر استرى كه به اردوگاه ببرند . احمد بن خليل به تاخت بيامد . گفت : « اين را هم با وى بداريد . » كه او را از اسبش پياده كردند و قرين عمر در اين وقت كردند و هر دو را به محمد بن سعيد سغدى دادند كه حفاظتشان كند ، وى خيمه اى در گوشه اى براى آنها مىزد و خوانى مىنهاد و فرشهاى نرم برايشان مىگسترد و حوضى آب مىنهاد ، بنه ها و غلامانشان در سپاه بود و دست نخورده بود .



[1] در فرهنگها همينقدر هست كه طاق يك جور پوشش بوده ، ظاهرا قبايى كه به توقيفى مىپوشيده‌اند . ( م )

5883

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5883
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست