responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5862


آنجا فراهم شود ، يعنى آنقره توانست رسيد .
در نظر داشت در آنقره فرود آيد و چون آن را گشود سوى عموريه رود كه در ديار روم هدفى مهمتر از اين دو شهر و شايسته تر از آنكه مقصد وى باشد نبود .
معتصم به اشناس دستور داد كه از تنگه طرسوس درآيد و دستورش داد كه در صفصاف منتظر وى بماند . حركت اشناس به روز جمعه بود شش روز مانده از رجب .
معتصم از پى اشناس وصيف را با مقدمه خويش روان كرد . خود معتصم به روز جمعه شش روز مانده از رجب روان شد .
وقتى اشناس به مرغ اسقف رسيد نامه اى از معتصم به دو رسيد ، از مطامير ، كه به دو خبر مىداد كه شاه پيش روى اوست و مىخواهد سپاهها از لمس بگذرند و بر گدار بماند و آنها را درهم كوبد و به دو دستور مىداد كه در مرغ اسقف بماند .
جعفر بن دينار بر دنبالهء معتصم بود ، معتصم در نامهء خويش به اشناس گفته بود كه منتظر بماند تا دنباله كه هنوز در تنگه درب بود و بارها و منجنيقها و توشه و ديگر چيزها را همراه داشت برسد آنگاه روان شود . به دو دستور مىداد بماند تا دنباله دار با همراهان خويش از تنگه برون شود و به دشت رسد و وارد ديار روم شود .
اشناس سه روز در مرغ اسقف بماند تا نامهء معتصم رسيد كه يكى از سرداران خويش را با يك دسته بفرستد كه يكى از روميان را بجويند و خبر شاه و همراهانش را از او بپرسند . اشناس عمرو فرغانى را با دويست سوار فرستاد كه شب را راه پيمودند تا به قلعه قره رسيدند . به جستجوى يكى به دور قلعه روان شدند ، اما ميسر نشد . قلعه دار قره دربارهء آنها بانگ خطر داد و عمرو با همه سوارانى كه در قره همراه وى بودند برفت و در كوهى ما بين قره و دره ( بصم دال و تشديد راء ) نهان شد . اين كوهى بزرگ بود كه روستايى را به نام روستاى قره در ميان گرفته بود .
عمرو فرغانى كه مىدانست قلعه دار قره دربارهء آنها بانگ خطر زده سوى

5862

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5862
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست