responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5766


« اما فضل بن فرخان به دو بگوى : منظورش از اين مقالت كه دربارهء قرآن مىگويد اين است كه سپرده هايى را كه عبد الرحمان بن اسحاق و ديگران به دو سپرده‌اند بر گيرد و انتظار مرگ وديعه سپاران را مىبرد و اينكه آنچه به دست دارد بيشتر شود ، و به سبب گذشت زمان و دراز شدن روزگاران راهى بدان نباشد .
« به عبد الرحمان بن اسحاق بگوى خدايت پاداش خير ندهد اگر كسى چون اين را تأييد كنى و امين شمارى كه معتقد شرك است و برون شده از توحيد .
« اما محمد بن حاتم و ابن نوح و آنكه ابو معمر نام دارد به آنها بگو كه به كار ربا خوارى ، از وقوف به توحيد مشغولند ، اگر امير مؤمنان به خاطر خداى محاربه و مجاهدت با آنها را جز به سبب ربا خوارى و آنچه در كتاب خدا دربارهء امثالشان آمده روا نمىدانست روا مىنمود چه رسد به اينكه شرك را با ربا خوارى جفت كرده‌اند و همانند نصارى شده‌اند .
« اما احمد بن شجاع ، به او بگوى كه حريف ديروزى اويى كه مالى را كه از مال على بن هشام روا دانسته بود از او بيرون كشيدى و او از جمله كسانى است كه دينشان دينار و درهم است .
« اما سعدويه واسطى ، به او بگوى خدا زشت بدارد آنكه را تظاهر به حديث و زينتجويى از آن و حرص رياست در زمينه حديث به آنجايش بكشاند كه آرزو كند وقت امتحان برسد و به منظور تقرب به وسيلهء آن بگويد : « كى امتحان مىكنند ؟ » كه براى حديث گويى بنشيند .
« اما آنكه سجاده نام دارد و منكر شده كه از مجالسان حديثگويى و اهل فقه خويش شنيده باشد كه قرآن مخلوق است به او بگوى كه اشتغال وى به مهيا كردن هستهء خرما و تراشيدن آن براى اصلاح سجاده اش و نيز به سپرده هايى كه على بن - يحيى و ديگران به او داده‌اند از توحيد غافل و بىخبرش داشته ، آنگاه از او بپرس اگر يوسف بن ابى يوسف و محمد بن حسن را ديده و با آنها همنشين بوده آنها

5766

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5766
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست