responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5762


گفت : « معنى آن چيست ؟ » گفت : « ندانم ، چنانست كه خويشتن را وصف كرد . » گويد : پس آنها را يكى يكى خواند كه همه مىگفتند : « قرآن كلام خداست . » جز اين چند كس : قتيبه و عبيد الله بن محمد و ابن عليه اكبر و ابن بكاء و عبد المنعم بن - ادريس ، دختر زاده وهب بن منبه و مظفر بن مرجا و يك مرد نابينا كه اهل فقه نبود و به چيزى از اين باب شناخته نبود ، اما وى را آنجا آورده بودند و يكى از فرزندان عمر بن خطاب كه قاضى رقه بود و ابن احمر .
گويد : ابن بكاء اكبر گفت : « قرآن نهاده شده است كه خداى تعالى گويد : آن را قرآنى عربى نهاديم [1] . و قرآن حادث است كه گويد : پند حادثى از پروردگارشان سويشان نيايد [2] » اسحاق گفت : « نهاده شده مخلوق است ؟ » گفت : « نمىگويم مخلوق است بلكه نهاده شده است . » گويد : پس گفتار او را نوشت .
گويد : وقتى از امتحان قوم فراغت يافت و گفتارهايشان را نوشت ، ابن - بكاء اصغر دخالت كرد و گفت : « خدايت قرين صلاح بدارد ، اين دو قاضى پيشوايانند چه شود كه به آنها دستور دهى كه اين مقالت را تكرار كنند . » اسحاق به دو گفت : « آنها حجت امير مؤمنان را به پا مىدارند . » گفت : « چه شود اگر دستورشان دهى كه مقالت خويش را به ما بشنوانند كه اين را آنها نقل كنيم . » اسحاق به دو گفت : « اگر به نزد آنها شهادتى بدهى گفتارشان را خواهى دانست .
ان شاء الله . »



[1] إِنَّا جَعَلْناه قُرْآناً عَرَبِيًّا 43 : 3 . سورهء زخرف ( 43 ) آيهء 3
[2] ما يَأْتِيهِمْ من ذِكْرٍ من رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ 21 : 2 . سورهء انبيا ( 21 ) آيهء 2

5762

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5762
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست