نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5744
< فهرس الموضوعات > سخن از حادثاتى كه به سال دويست و شانزدهم بود < / فهرس الموضوعات > سخن از حادثاتى كه به سال دويست و شانزدهم بود از جمله بازگشت مأمون بود به سرزمين روم . < فهرس الموضوعات > سخن از اينكه چرا مأمون به سرزمين روم بازگشت ؟ < / فهرس الموضوعات > سخن از اينكه چرا مأمون به سرزمين روم بازگشت ؟ در اين باب اختلاف كردهاند : به قولى سبب آن بود كه مأمون خبر يافت كه شاه روم گروهى از مردم طرسوس و مصيصه را كشته و اين جمله چنان كه گفتهاند يك هزار و ششصد - كس بود و چون اين خبر به دو رسيد روان شد تا وارد سرزمين روم شد ، به روز دوشنبه يازده روز از جمادى الاول همين سال و همچنان تا نيمه شعبان آنجا ببود . به قولى سبب آن بود كه توفيل پسر ميخائيل به دو نوشت و از خويشتن آغاز كرد و چون نامه به دو رسيد آن را بخواند و سوى سرزمين روم رفت . فرستادگان توفيل پسر ميخائيل در اذنه به نزد وى آمدند و پانصد كس از اسيران مسلمان را به نزد وى فرستاده بود . وقتى مأمون وارد سرزمين روم شد و در انطيغوا فرود آمد مردم آنجا به صلح آمدند ، از آنجا سوى هرقله رفت كه مردم آنجا نيز به صلح آمدند ، مأمون برادر خويش ابو اسحاق را فرستاد كه سى قلعه و انبار غله را گشود ، يحيى بن اكثم را نيز از طوانه فرستاد كه حمله كرد و بكشت و بسوخت و اسير گرفت و سوى اردوگاه باز گشت . آنگاه مأمون سوى كيسوم رفت و دو يا سه روز آنجا بماند آنگاه سوى دمشق رفت . در اين سال عبدوس فهرى قيام كرد و با كسانى كه همراه وى بودند به عاملان ابو اسحاق تاخت و يكيشان را بكشت و اين به ماه شعبان بود ، مأمون به روز چهارشنبه چهارده
5744
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5744