نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5743
در آيد كه ام الفضل را زن وى كرده بود . پس او را به نزد ام الفضل بردند ، در خانهء احمد بن يوسف كه بر كنار دجله است و آنجا ببود و چون ايام حج رسيد با كسان و عيال خويش روان شد تا به مكه رسيد آنگاه به منزل خويش رفت در مدينه و آنجا ببود . آنگاه مأمون از راه موصل برفت تا به منبج رسيد ، آنگاه به دابق آنگاه به انطاكيه ، آنگاه به مصيصه ، سپس از آنجا به طرسوس رفت ، سپس از طرسوس وارد بلاد روم شد ، در نيمهء جمادى الاولى . عباس بن مأمون نيز از ملطيه حركت كرد ، مأمون مقابل قلعه اى به نام قره بماند تا آن را به جنگ بگشود و بگفت تا آن را ويران كنند و اين به روز يكشنبه بود چهار روز مانده از جمادى الاولى . پيش از آن نيز قلعه اى را به نام ماجده گشوده بود و بر مردم آن منت نهاده بود . به قولى وقتى مأمون مقابل قره اردو زد و با مردم آنجا پيكار كرد امان خواستند و مأمون امانشان داد ، آنگاه اشناس را سوى قلعهء سندس فرستاد كه سالار آن را به نزد وى آورد . عجيف و جعفر خياط را نيز سوى فرمانرواى قلعهء سنان فرستاد كه شنوايى و اطاعت آورد . در اين سال ابو اسحاق بن رشيد از مصر باز آمد و مأمون را از آن پيش كه وارد موصل شود بديد ، منويل و عباس پسر مأمون نيز در رأس العين او را بديدند . در اين سال مأمون از آن پس كه از سر زمين روم بيرون شد سوى دمشق رفت . در اين سال عبد الله بن عبيد الله عباسى سالار حج شد . آنگاه سال دويست و شانزدهم در آمد .
5743
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5743