responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5725


جايش بردند .
گويند : مأمون هفده روز به نزد حسن بن سهل بماند كه هر روز براى مأمون و همه كسانى كه با وى بودند هر چه بايسته بود فراهم مىشد . حسن سرداران را به مقدار مراتبشان خلعت داد و اسب داد و چيز داد مقدار خرجى كه براى آنها شد پنجاه هزار هزار درم بود .
راوى گويد : مأمون به هنگام بازگشت به غسان بن عباد دستور داد كه ده هزار - هزار درم از مال فارس به حسن بدهد و صلح را نيز تيول او كرد ، هماندم مال را پيش حسن بردند كه به نزد غسان بن عباد آماده بود ، حسن بنشست و آن را ميان سرداران و ياران و اطرافيان و خادمان خويش بخش كرد . و چون مأمون باز مىگشت حسن او را بدرقه كرد ، سپس سوى فم الصلح بازگشت .
احمد بن حسن بن سهل گويد : ياران ما مىگفتند كه حسن بن سهل رقعه ها نوشت كه نام املاك وى در آن بود و آن را بر سرداران و بر بنى هاشم نثار كرد و هر كه رقعه اى به دستش افتاد كه نام ملكى در آن بود ، فرستاد و آن را گرفت .
از ابو الحسن ، على بن حسين دبير آورده‌اند كه گويد : روزى حسن بن سهل از ام جعفر و خردمندى و فهم او با من سخن كرد ، آنگاه گفت : « يك روز مأمون كه در فم الصلح پيش ما آمده بود دربارهء مخارجى كه براى پوران شده بود پرسيد . از حمدونه دختر غضيض پرسيد كه چه مقدار بر اين كار خرج كرده ؟ » حسن گويد : حمدونه گفت : « بيست و پنجهزار هزار خرج كرده‌ام : » گويد : ام جعفر گفت : « كارى نكرده اى ، من ميان سى و پنجهزار تا سى و هفت هزار هزار درم خرج كرده‌ام . » گويد : براى وى دو شمع عنبر آماده كرده بوديم .
گويد : شبانگاه مأمون به نزد پوران رفت ، دو شمع عنبر را پيش روى وى روشن كردند كه دود آن بسيار شد . گفت : « برداريدشان كه دود آزارمان مىكند ، شمع

5725

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5725
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست