responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5685


< فهرس الموضوعات > سخن از خبر حوادثى كه به سال دويست و پنجم بود < / فهرس الموضوعات > سخن از خبر حوادثى كه به سال دويست و پنجم بود از جمله آن بود كه مأمون در اين سال همه ولايتها را از مدينة السلام تا اقصاى مشرق به طاهر بن حسين سپرد . پيش از آن جزيره و نگهبانى و دو سمت بغداد و كمكهاى ( معاون ) سواد را به او داده بود و طاهر به كار مردم نشست .
< فهرس الموضوعات > سخن از اينكه چرا مأمون همه ولايتهاى شرقى را به طاهر بن حسين سپرد ؟
< / فهرس الموضوعات > سخن از اينكه چرا مأمون همه ولايتهاى شرقى را به طاهر بن حسين سپرد ؟
سبب آنكه مأمون طاهر را ولايتدار خراسان و مشرق كرد ، در روايت بشر بن - غياث مريسى آمده كه گويد : من و ثمامه و محمد بن ابى العباس و على بن هيثم به نزد مأمون بوديم . دربارهء شيعيگرى مناظره كردند . محمد بن ابى العباس اماميه را تأييد كرد . على بن هيثم زيديه را تأييد كرد . سخن در ميانشان گرم شد چندان كه محمد به على گفت : « تو يك نبطىاى . ترا به گفتار متكلمان چه كار ؟ » گويد : مأمون كه تكيه داده بود بنشست و گفت : « ناسزا گفتن از فروماندگى است و بد زبانى از سفلگى است ، ما كلام را روا دانسته‌ايم و عقايد ( مقالات ) را عيان داشته‌ايم ، هر كه حق گويد او را ستايش كنيم و هر كه جهالت كند او را ساكت كنيم و هر كه هيچيك را نداند چنان كه بايد دربارهء او حكم كنيم . اصلى را ميان خويش نهيد كه كلام را فرعهاست و چون فرعى را پديد آورديد به اصل باز - مىرويد .
آنگاه گفت : « ما مىگوييم خدايى جز خداى يگانه نيست يكتا و بى انباز و اينكه محمد بنده و فرستادهء اوست . » گويد : سپس از واجبات و تشريعات اسلام سخن آوردند و پس از آن مناظره كردند و

5685

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5685
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست