نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5674
و چون اين خبر به نزد ابراهيم به حقيقت پيوست ، از مداين سوى بغداد روان شد و به روز شنبه چهارده روز رفته از صفر در زند ورد فرود آمد و كس از پى مطلب و منصور و خزيمه فرستاد ، و چون فرستادهء وى به نزد آنها رسيد از رفتن طفره رفتند و چون اين را بديد عيسى بن محمد و برادرانش را سوى آنها فرستاد . منصور و خزيمه تسليم شدند اما وابستگان و ياران مطلب در مقابل خانهء وى نبرد كردند تا كسان بر ضد آنها فزونى گرفتند . ابراهيم بانگزنى را بگفت كه بانگ زد هر كه غارت مىخواهد سوى خانه مطلب رود . و چون وقت نيمروز رسيد به خانهء او رسيدند و هر چه را در آن يافتند به غارت بردند ، خانه هاى مردم خاندان وى را نيز غارت كردند ، وى را جستند اما به او دست نيافتند و اين به روز سه شنبه بود سيزده روز مانده از صفر . وقتى اين خبر به حميد و على بن هشام رسيد ، حميد سردارى فرستاد كه مداين را گرفت و پل را بريد و آنجا فرود آمد . على بن هشام نيز سردارى فرستاد كه در مداين فرود آمد و سوى نهر ديالى رفت و آن را ببست و همچنان در مداين ببودند . ابراهيم پشيمان بود از اينكه با مطلب چنان كرده بود اما به دو دست نيافته بود . در اين سال مامون ، توران دختر حسن بن سهل را به زنى گرفت . و هم در اين سال مامون دختر خويش ام حبيب را زن على بن موسى كرد و نيز دختر خويش ام الفضل را زن محمد بن على بن موسى كرد . در اين سال ابراهيم بن موسى بن جعفر سالار حج شد و براى برادر خويش دعوت كرد به تصدى خلافت از پى مامون . و چنان بود كه حسن بن سهل به عيسى بن يزيد جلودى كه در بصره بود نوشته بود كه با ياران خويش به مكه رفت و در مراسم حضور داشت ، آنگاه باز گشت . ابراهيم بن موسى نيز به يمن رفت كه حمدوية بن على ماهانى بر آن تسلط يافته
5674
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5674