نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5666
صبحگاه شنبه عيسى و يارانش از قصر سوى نيل روان شدند ، حكيم با آنها نبرد آغازيد ، به نبرد بودند كه عيسى و سعيد به نزدشان رسيدند ، حكيم هزيمت شد . آنها وارد نيل شدند وقتى به نيل رسيدند از كار عباس بن موسى علوى و آنچه مردم كوفه را بدان ميخواند خبردار شدند و اينكه و بسياريشان دعوت وى را پذيرفتهاند و جمعى ديگر گفتهاند : « اگر براى مامون دعوت مىكنى و از پى او براى برادر خويش ، ما به دعوت تو نياز نداريم و اگر براى برادرت يا يكى از مردم خاندانت يا خودت دعوت مىكنى از تو مىپذيريم . » گفته بود : « براى مامون دعوت مىكنم و از پى او براى برادرم . » اما رافضيان افراطى و بيشتر شيعيان از او بازماندند و او چنان وا مىنمود كه حميد مىآيد و او را كمك مىكند و نيرو مىدهد و حسن نيز از نزد خويش قومى را به كمك او مىفرستد ، اما هيچيك از آنها سوى وى نيامدند سعيد به همراهى ابو البط از نيل به قصد عباس سوى كوفه روان شد و چون به دير الاعور رسيدند ، راهى گرفتند كه آنها را به عسكر هرثمه برساند ، به نزد دهكدهء شاهى و چون يارانش به دو پيوستند ، به روز دوشنبه دو شب رفته از جمادى الاول روان شدند و چون نزديك پل رسيدند على پسر محمد علوى ، همانكه در مكه با وى بيعت كرده بودند با ابو عبد الله برادر ابو السرايا با جمعى بسيار كه عامل كوفه عباس بن موسى همراه على بن محمد عمو زاده خويش فرستاده بود به مقابلهء آنها آمدند و لختى نبرد كردند كه على و يارانش به هزيمت برفتند تا وارد كوفه شدند ، سعد و يارانش نيز برفتند تا در حيره جاى گرفتند . و چون روز سه شنبه شد صبحگاهان حمله بردند و از مجاورت خانهء عيسى - ابن موسى با آنها نبرد آغازيدند . عباسيان و وابستگان نيز به آنها پيوستند و از كوفه سويشان رفتند و آن روز تا شب نبرد كردند . شعارشان « اى منصور » و « اطاعت مامون روا نيست » بود ، آنها پوشش سياه داشتند و عباس و ياران وى كه از مردم كوفه بودند پوشش سبز داشتند .
5666
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5666