responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5610


« گويى كسان همانند روحى هستند « كه پيكرى دارد و تو سر آنى « امين خداى زندان نگرانى است « و تو پيغام داده اى كه نگران نباشد . » و چون اشعار را براى محمد خواندند گفت : « راست مىگويد ، وى را پيش من آريد . » شبانگاه او را بياوردند ، بندهايش را شكستند و برون آوردند و پيش امين رسانيدند و شعرى خواند به اين مضمون :
« خوشا ، خوشا ، به امام نيكو « كه وى را از گوهر خلافت ساخته‌اند « اى امين خدا در حضر و سفر هر كجا مىروى « در پناه خدا باشى « همه زمين خانهء تو است « و هر كجا باشى خدا يار تو است . » گويد : پس محمد او را خلعت داد و آزاد كرد و از جمله همنشينان خويش كرد .
احمد پسر ابراهيم پارسى گويد : به روزگار محمد ابو نواس شراب نوشيد . اين را به محمد خبر دادند كه بگفت تا وى را به زندان كنند . فضل بن ربيع وى را به زندان كرد ، تا مدت سه ماه . آنگاه محمد وى را به ياد آورد و او را پيش خواند به وقتى كه بنى هاشم و كسان ديگر به نزد او بودند ، شمشير و سفره چرمين خواست و او را به كشتن تهديد مىكرد .
ابو نواس شعر « اى امين خداى » را خواند و اشعار ديگرى بر آن افزود به اين مضمون :
« دنيا به نكويى خليفه اى

5610

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5610
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست