نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5601
« اما او سوار بر شير بيشه بر آب مىرود « شيرى كه دستهاى خويش را گشوده و همى رود « با دهان گشوده و دندانهاى تيز . « وى را با لگام و تازيانه « و پاشنه زدن در ركاب « آزار نمىدهد . « مردمان وقتى ترا ديدند « كه بر تصوير شيرى چون ابرها مىروى « شگفتى كردند . « وقتى ترا ديدند كه بر آن مىروى « تسبيح گفتند « چگونه مىبود اگر مىديدند كه روى عقابى « كه سينه و منقار و دو بال دارد « موجى را از پس موج مىشكافى « و از پرندهء آسمان كه رفت و آمد آن را « شتابان دانستهاند « سبق مىگيرى . « خدا بر امير مبارك كند و او را « باقى بدارد . « شاهى كه ستايش به او نارساست « هاشمى اى كه توفيق صواب دارد . » از حسن بن ضحاك آوردهاند كه امير كشتى بزرگى ساخت كه سه هزار هزار درم « بر آن خرج كرد ، و يكى ديگر ساخت به شكل چيزى كه به دريا هست و آن را دلفين گويند .
5601
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5601