responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5600


« وضعى پستتر ندارد « قسمتى از عمر وى از آن آنهاست « و در قسمتى شراب ناب مىنوشد « زنان زيبا روى به نزد وى نصيبى ندارند « مگر پيشانى چين خورده و چهرهء عبوس « اگر سر قوم چنين عيبناك باشد « چگونه ما به دنبال چنين سرى سامان خواهيم داشت ؟
« اگر آن كه در خانهء طوس مقام دارد « مىدانست ، اين بر او گران مىبود . » حميد گويد : وقتى محمد به شاهى رسيد به همه ولايتها فرستاد به طلب عملهء طرب او آنها را به خويش پيوست و مقرريها بر ايشان معين كرد و در كار خريد اسبان خوب بكوشيد ، حيوانات وحشى درنده و پرنده و جز آن فراهم كرد و از برادران و مردم خاندان و سرداران خويش رو نهان كرد و حقيرشان كرد و هر چه را در بيت المالها بود با جواهراتى كه به نزد وى بود ميان خواجگان و همنشينان خويش تقسيم كرد و بگفت تا براى تفريحگاهها و محل خلوتها و سرگرميها و بيهوده سريهاى وى در قصر الخلد و خيزرانيه و بستان موسى و قصر عبد ويه و قصر معلى و رقه كلواذى و در انبار و بناورى و هوب مجلسها به پا كنند و بگفت تا پنج كشتى بسازند ، بر روى دجله همانند شير و فيل و عقاب و باز و اسب و در كار آن مالى گزاف خرج كرد .
گويد : ابو نواس به سپاس وى شعرى گفت به اين مضمون :
« خداى براى امين مركبان مهيا كرد « كه براى صاحب محراب [1] مهيا نكرده بود « مركبان وى به خشكى مىرفت



[1] كنايه از سليمان پيمبر است .

5600

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5600
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست