نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5586
من فرستد . شهادت مىدهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست كه انباز ندارد ، چنان كه براى خويشتن شهادت داده و فرشتگانش نيز براى وى شهادت دادهاند و اينكه محمد بندهء امين اوست و فرستادهء او به سوى مسلمانان ، صلى الله عليه و سلم ، آمين اى پروردگار جهانيان . « اما بعد ، اى گروه ابنا كه به هدايت سبقت جستهايد از غفلت من به روزگار فضل بن ربيع كه وزير و مشورتگوى من بود خبر داريد و روزگار او را به جاها كشانيد كه به سبب آن مرا پشيمانى در كار خاصه و عامه لازم آمد تا وقتى كه مرا بيدار كرديد و بيدار شدم و دربارهء همه آنها كه براى خويشتن و شما خوش نداشتم از من ياورى خواستيد ، آنچه را به دست داشتم و قدرتم بدان توانست رسيد كه فراهم آورده بودم يا از نياكانم به ارث برده بودم به شما بذل كردم ، و كسانى را سردارى دادم كه نبايد ، و از كسانى كفايت خواستم كه نداشتند ، خدا مىداند كه چندان كه در توانم بود از پى رضاى شما كوشيدم خدا داند كه شما چندان كه در توانتان بود در بدى با من كوشيديد ، از جمله اين بود كه على بن عيسى پيرو بزرگتان را كه با شما رئوف و مهربان بود همراهتان فرستادم و رفتارتان چنان بود كه تذكار آن به درازا مىكشد كه وقتى دانستم فيروزى از دست رفته گناه را بخشيدم و نيكى كردم و تحمل كردم و خويشتن را تسليت گفتم و مىخواستم كه با پسر دعوتگر بزرگتان عبد الله بن حميد - قحطبى كه افتخار شما به دست پدرش انجام شد و اطاعت شما بوى كمال گرفت ، در حلوان باشيد ، اما به مخالفت وى كارها كرديد كه تاب آن نداشت و صبر نيارست كرد ، يكى از خودتان شما را مىكشد و شما بيست هزار كس بوديد كه سوى من مىآمديد و بر سرور خويش تاخته بوديد ، همراه سعيد فرد كه شنوا و مطيع وى بودند . آنگاه با حسين بن على به پا خاستيد و مرا خلع كرديد و ناسزايم گفتيد و غارتم كرديد و بداشتيدم و به بندم كرديد و كارها كه از تذكار آن بازم داشتهايد كه كينه دلهاتان و تعللتان در كار اطاعت بزرگتر است و بيشتر و ستايش خداى ، ستايش
5586
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5586