responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5566


گويد : وقتى سخن آنها را شنيدند و بدانستند كه محمد از بيم آنكه مبادا كار چنان شود كه گفته‌اند آن را پذيرفته ، آهنگ آن كردند كه به نزد آنها در آيند و سليمان و يارانش را بكشند . آنگاه از اين راى بگشتند و گفتند : « پيكارى از درون و پيكارى از برون ؟ » و دست بداشتند و باز ماندند .
محمد بن عيسى گويد : وقتى اين در دل محمد اثر كرد و در خاطرش افتاد از تصميم خويش بگشت و امانى را كه به او مىداده بودند كه برون شود پذيرفت و تقاضاى سليمان و سندى و محمد بن عيسى را در اين باب اجابت كرد . به دو گفتند :
« اكنون هدف تو تفريح و سلامت است ، برادرت هر كجا كه بخواهى ترا وا مىگذارد و جايى را خاص تو مىكند و هر چه را كه به كارت آيد و يا هر چه دوست دارى و بخواهى به تو مىدهد . از جانب وى براى تو نگرانى و ناخوشايندى نخواهد بود . » گويد : پس محمد بدين تكيه كرد و پذيرفت كه سوى هرثمه رود .
محمد بن عيسى گويد : پدر من و يارانش رفتن سوى هرثمه را خوش نداشتند .
از ياران وى بوده بودند و سليقهء وى را مىدانستند و بيم داشتند كه از آنها دورى كند و جزو خاصان خويششان نكند و منزلتشان ندهد ، پس به نزد محمد رفتند و گفتند : « اگر راى ما را كه به تو گفتيم و صواب است نمىپذيرى و از اين منافقان مىپذيرى رفتن سوى طاهر براى تو بهتر از رفتن سوى هرثمه است . » محمد بن عيسى گويد : محمد به آنها گفت : « واى شما من از طاهر بيزارم از آن رو كه به خواب ديدم كه بر يك ديوار آجرى ايستاده بودم كه در آسمان بالا رفته بود . پايهء آن عريض بود و استوار كه ديوارى به طول و عرض و استوارى همانند آن نديده بودم ، پوشش سياه و كمربند و شمشير و كلاه و پاپوشم با من بود ، طاهر پاى ديوار بود و همچنان به پايهء آن زد تا ديوار بيفتاد و كلاه من از سرم بيفتاد . من طاهر را به فال بد مىگيرم و از او هراسانم از اين رو رفتن سوى وى را خوش ندارم ، اما هرثمه وابستهء ماست و به جاى پدر است و من نسبت به وى بيشتر انس و اعتماد

5566

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5566
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست