responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5560


آمد و از نبرد طاهر بر در كرخ و فرار كسان از مقابل او سخن آورد .
عمرو گفت :
« جامى به من ده . » و در اين باب شعرى گفت به اين مضمون :
« بگير كه مىرا نامهاست « كه دوا هست و درد نيز هست « وقتى صافى باشد آب آن را به صلاح آرد « و گاه باشد كه آب آن را تباه كند « يكى گويد كه امروز نبردى داشتند و كارها .
« گفتمش : « تو مردى جهالت پيشه اى « و از خيرات فرو مانده اى « بنوش و ما را از گفتگوى آنها معاف دار « كه مردمان وقتى بخواهند صلح مىكنند . » گويد : ديگرى به نزد ما آمد و گفت : « فلان با برهنگان نبرد كرد ، فلان پيش رفت و فلان غارت كرد . » عمرو باز شعرى گفت به اين مضمون :
« چه روزگاريست كه در آن هستيم « كه بزرگان در آن مرده‌اند « اين سفلگان و غوغاييان ميان ما امينان شده‌اند « كه كارى نتوانيم جز آنچه او بخواهد « زمين بناليد و آسمان نيز به خدا بناليد « دين برفت و خونريزى به نزد خداى آسان شد « اى ابو موسى خيرات از تو باد « اينك وقت ديدار رسيده « مىخالص بده كه نديمان آمدند » گويد : و هم عمرو وراق دربارهء نبرد شعرى دارد به اين مضمون :

5560

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5560
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست