نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5554
و هم او دربارهء نبردى كه به ضرر ياران محمد بود چنين گفت : « اى بسا كشته كه وى را نديديم « و نپرسيديمش كه براى چه ؟ « برهنه اى با جهالت و سركشى « با زره دارى رو به رو مىشد « اگر او با نيزه مىآمد « اين با گردنفرازى با وى مقابل مىشد . « مرد حبشى كسان را بر سر يك پاره كيف مىكشت « پوشش وى آفتاب بود و از همه معاش « به آرزو خرسند بود « حمله مىبرد و بجز سر سپاه نمىكشت « چون على فراهمرد يا علاء يا قريش « اى طاهر از تير پرتاب حبشى حذر كن . » و هم عمرو وراق در اين باب گويد : « بغداد رونق داشت « اما رونق آن برفت « هر روز لرزشى از پس لرزش ديگر بدان مىرسد « زمين از ناروا به خداوند بناليد . « اى كشته تو بر دين درست نبوده اى « اى كاش دانستمى تو كه شبانگاه آمدى « به چه رسيدى ؟ « آيا سوى بهشت روان شدى ؟ « يا سوى جهنم روانى ؟
5554
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5554