نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5550
« اگر مردم توافق كنند به دست تو چه مىماند ؟ « مگر يكى از دو سمت را داشتى : « مگر وزير بودى يا سردار ؟ « از اين دو سمت دو بودى چنان كه از فرقدين . « چه بسيار كس كه با دو چشم آمد « كه ببيند چه مىكنند « اما با يك چشم بازگشت « آنچه را هدف كنند خطا نمىكنند « و تير اندازشان بجز دو چشم نمىخواهد « اى كه دربارهء آنها از من مىپرسى ! « آنها بدترين كسانى بودند كه « در ميان مردمان ديده بودم ، « و بدتر از آنها كس نبود « بدترين حاضرانند و بدترين گذشتگان « و بدترين كسانى كه در ميان انس و جن ديدهام . » گويد : محمد از اين كار طاهر خبر يافت ، كه بر او گران آمد و غمين شد و بناليد . دبيرى از آن كوثر گويد كه محمد اين چند شعر را بگفت يا به زبان او گفتند ، به اين مضمون : « دچار كسى شدم كه به دل « از همه انس و جن دليرتر است . « و چون قدرت نمايد « همانند ديگران نيست . « به نزد هر مقتدرى مراقبى دارد ،
5550
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5550