نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5548
« بر جوشن دارى كه ديدگان را « از جلوه كور مىكند ، « حمله مىبرد . « در كف وى نيم نيزه ايست « سرخ كه چون نگينها مىدرخشد « در جستجوى نبرد همانند حريصان « حريص است . « چنان فرمانبردار است كه گويى « به خوردن نان كلوچه مىرود . « شيرى مهاجم است كه پيوسته سرور است « اما در شمار دزدان است . « و در نبرد از شير جسورتر است و مقاومتر « و مرد دلير چون به معرض وى درآيد « مفر ندارد . « اى بسا دليرى كه سوار را ، « به قيمت ارزان فروخته . « بانگ مىزند كه آيا كسى هست كه « دلير را به يك مشت خرماى نارس بخرد . » « يكى از ياران هرثمه نيز شعرى گفت به اين مضمون : « روزگار فنا مىشود اما نبرد آنها تمام نمىشود . « خانه ها ويران مىشود و مالها كاستى مىگيرد « مردم بر آنچه مىجويند توان ندارند ، « ولى مرگ را از خويش راندن نتوانند .
5548
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5548