responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5854


و بوى آن مرا آزار مىدهد . » و افشين او را معاف داشت .
وقت وصول بابك به نزد افشين كه در برزند بود ده روز رفته از شوال بود و بوزباره و ديوداذ دو طرف وى بودند .
در اين سال محمد بن داود سالار حج بود .
آنگاه سال صد و بيست و سوم در آمد .
سخن از خبر حادثاتى كه به سال دويست و بيست و سوم بود از جمله آن بود كه افشين همراه بابك و برادرش به نزد معتصم رسيد . گويند كه رسيدن وى به نزد معتصم به شب پنجشنبه بود سه روز رفته از صفر ، به سامرا . و چنان بود كه از وقتى كه افشين از برزند حركت كرده بود تا وقتى به سامرا رسيد ، معتصم هر روز اسب و خلعتى سوى وى مىفرستاد .
معتصم از توجهى كه به كار بابك و اخبار وى داشت و به سبب خرابى راه از برف ، از سامرا تا گردنه حلوان بر سر هر فرسخ اسبى لاغر ميان نهاده بود و با آن سوارى بود كه با خبر به تاخت مىآمد تا از يكى به يكى ديگر برساند ، دست به دست . از حلوان تا آذربيجان نيز اسبان مرغ را مرتب كرده بودند كه به يك روز يا دو روز آن را مىتازاندند ، آنگاه عوض مىشد و اسب ديگر روان مىشد . بر اسبان جوانانى از اهل مرغ بودند . هر اسبى بر سر فرسخى بود . براى آنها بر سر كوهها ديدبانها [1] نهاده بود به شب و روز و دستورشان داده بود كه وقتى خبر به آنها رسيد بانگ بزنند . وقتى آنكه مجاور او بود بانگ را مىشنيد آماده مىشد و همين كه يار وى كه آمدنش را بانگ زده بودند مىرسيد بر كنار راه ايستاده بود و كيسهء چرمين ( خريطه ) را از او مىگرفت . كيسهء چرمين از اردوگاه افشين تا سامرا چهار روزه مىرسيد يا



[1] كلمهء متن : ديادبه ، ظاهرا جمع عربى از كلمه ديده بان پارسى .

5854

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5854
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست