نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5680
غايب شد . سخن از خبر نهان شدن ابراهيم بن مهدى و سبب آن گويند : مردم مىگفتند سهل بن سلامه كشته شده اما او به نزد ابراهيم بداشته بود و چون حميد به بغداد رسيد و وارد آنجا شد ، ابراهيم او را برون آورد كه در مسجد رصافه چنان كه دعوت مىكرده بود ، دعوت مىكرد و چون شب مىشد او را به زندانش باز مىبرد . چند روز بدينسان ببود ، آنگاه يارانش آمدند كه با وى بباشند به آنها گفت در خانه هاى خودتان باشيد كه من اين را ، يعنى ابراهيم را ، به كاستى مىبينم . و چون شب دوشنبه شد يك روز رفته از ذى حجه ، وى را رها كرد كه برفت و رو نهان كرد . وقتى ياران ابراهيم و سرداران وى ديدند كه حميد به نزديك آسياهاى عبد الله ابن مالك جاى گرفته بيشترشان سوى وى رفتند و مداين را براى وى بگرفتند . و چون ابراهيم اين را بديد همه كسانى را كه به نزد وى بودند برون فرستاد كه نبرد كنند . بر پل رود ديالى تلاقى شد و نبرد كردند كه حميد هزيمتشان كرد . پل را بريدند ، اما ياران حميد تعاقبشان كردند تا وارد خانه هاى بغدادشان كردند و اين به روز پنجشنبه آخرين روز ذى قعده بود . وقتى روز قربان رسيد ابراهيم ، قاضى را بگفت تا در عيساباد با مردم نماز كند كه با آنها نماز كرد و كسان برفتند ، آنگاه فضل بن ربيع نهان شد و سوى حميد رفت . پس از آن على بن ريطه سوى اردوگاه حميد رفت . هاشميان و سرداران يكى پس از ديگرى سوى حميد همى رفتند و چون ابراهيم اين را بديد در كار خويش فرو ماند و كار بر او سخت شد . و چنان بود كه مطلب با حميد مكاتبه مىكرده بود كه سمت شرقى را براى
5680
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5680