responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5681


او بگيرد ، سعيد بن ساجور و ابو البط و عبد ويه و تنى چند از سرداران با على بن هشام مكاتبه مىكرده بودند كه ابراهيم را براى او بگيرند و چون ابراهيم از كار آنها خبر يافت و اينكه هر گروه از يارانش دربارهء چه متفق شده‌اند و او را در ميان گرفته‌اند با آنها مدارا همى كرد و چون شب در آمد نهان شد به شب چهارشنبه سيزده روز رفته از ذى حجه سال دويست و سوم .
مطلب كس پيش حميد فرستاد كه وى و يارانش خانه ابراهيم را در ميان گرفته‌اند اگر او مىخواهد پيش وى رود ابن ساجور و يارانش نيز به على بن هشام نوشتند كه به نزد آسياهاى عبد الله جاى داشت . حميد در دم بر نشست و به در پل رفت .
على بن هشام نيز برفت تا در نهر بين فرود آمد و سوى مسجد كوثر رفت . ابن ساجور و يارانش به نزد وى رفتند ، مطلب نيز پيش حميد رفت ، او را بر در پل بديدند كه تقربشان داد و وعده داد و گفت كه آنچه را كرده‌اند به مأمون خبر مىدهد . پس سوى خانه ابراهيم رفتند ، او را در خانه مىجستند اما نيافتند . ابراهيم تا وقتى كه مأمون بيامد و پس از آمدن او نيز ، همچنان نهان بود تا كار وى چنان شد كه شد .
و چنان بود كه وقتى سهل بن سلامه نهان شد به منزل خويش رفت و عيان شد ، حميد كس از بى او فرستاد و تقربش داد و نزديك كرد آنگاه وى را بر استرى نشانيد و سوى يارانش باز فرستاد و همچنان ببود تا مأمون بيامد و او را جايزه داد و چيز داد و بگفت كه در خانهء خويش نشيند .
در اين سال به روز يكشنبه دو روز مانده از ذى حجه خورشيد گرفت چندان كه نور آن برفت و بيشتر از دو سوم آن نهان شد . گرفتن خورشيد هنگام بر آمدن روز بود و همچنان ببود تا نزديك نيمروز كه روشن شد .
همه روزگار ابراهيم بن مهدى يك سال بود و يازده ماه و دوازده روز . على بن - هشام بر جانب شرقى بغداد تسلط يافت و حميد بن عبد الحميد بر جانب غربى ، مأمون

5681

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 5681
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست