نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5676
بنى عباس و وابستگان و مردم بغداد نيز نوشت و درگذشت على بن موسى را به آنها خبر داد و گفت كه اعتراض آنها به بيعت با وى از پى مامون بوده و خواست كه به اطاعت وى درآيند . و آنها در پاسخ اين نامه خشنترين مكتوبى را كه ميشد به يكى نوشت به مامون و حسن نوشتند . كسى كه بر على بن موسى نماز كرد مامون بود . در اين سال مامون از طوس حركت كرد و آهنگ بغداد داشت و چون به رى رسيد از پرداختى آن دو هزار هزار درم كم كرد . در اين سال سودا بر حسن بن سهل چيره شد . گويند سبب آن بود كه بيمارى - اى سخت گرفته بود و از بيمارى وى دگرگونى عقل پديد آمد كه وى را به بند آهنين كردند و در اطاقى بداشتند . سرداران حسن اين را به مامون نوشتند . جواب نامه آمد كه دينار بن عبد الله سپاه وى را عهده كند و خبرشان مىداد كه از پى مكتوب خويش مىرسد . در اين سال ابراهيم بن مهدى ، عيسى بن محمد را تازيانه زد و او را بداشت . سخن از اينكه چرا ابراهيم بن مهدى عيسى بن محمد را تازيانه زد و او را بداشت ؟ گويند كه عيسى بن محمد با حميد و حسن مكاتبه مىكرده بود . فرستاده فيما بينشان محمد بن محمد معبدى هاشمى بود كه نسبت به ابراهيم اطاعت و نيكخواهى مىنمود ، اما با حميد نبرد نمىكرد و در هيچ مورد متعرض وى نمىشد و هر وقت ابراهيم مىگفت : « براى حركت به منظور نبرد حميد آماده شو » بهانه مىآورد كه سپاهيان مقرريهايشان را مىخواهند . يك بار مىگفت : « تا وقتى در آمد برسد . » بدين سان ببود تا وقتى از آنچه ميان وى و حسن و حميد بود اطمينان يافت . و بر اين قرار از آنها جدا شد كه به روز جمعه آخر شوال ابراهيم بن مهدى را به آنها تسليم كند .
5676
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5676