نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5544
« هرگز او را نديده بودم ، « و عطايى از او نگرفته بودم ، » « گفت : « نه از سر گمراهى نبرد كردم ، نه از سر رشاد « فقط براى چيزى نقد كه از او به دستم آيد . » از عمرو بن عبد الملك آوردهاند كه محمد ، زريح غلام خويش را دستور داد كه از پى مالها باشد و به نزد وديعه گيران و ديگران بجويد . به هرش دستور داد كه از او اطاعت كند . وى به كسان ، در خانه هاشان هجوم مىبرد و شبانگاه حمله مىكرد و به گمان مىگرفت بدين سبب اموال بسيار گرفت و مردم بسيار هلاك كرد . كسان ببهانهء حج گريزان شدند و توانگران فرار كردند . قراطيسى در اين باب شعرى گفت به اين مضمون : « تظاهر به حج كردند اما نيت آن نداشتند ، « بلكه از هرش مىخواستند گريخت . « چه بسيار كسان كه خرسند بودند « و هرش به محنتشان انداخت « هر كه زريح سوى خانه وى رفت « ذلت ديد و خشمگين شد . » نبرد درب الحجاره در اين سال بود . سخن از نبرد درب الحجاره گويند : اين نبرد نزديك درب الحجاره رخ داد و به نفع ياران محمد بود و ضرر ياران طاهر كه بسيار كس در آن كشته شد . عمرو بن عبد الملك عترى در اين باب شعرى گفت به اين مضمون :
5544
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 5544