نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 611
خلق اندر نهاد كه اندر حصار بودند از عرب ، و يك تن نرست . همه را بكشت و هر كه بجست به رخنهء حصار آمد . لشكر شاپور آن همه را بكشتند تا هيچ كس نماند ، و همه عرب و باديه و حجاز و بحرين و يمامه و شام تا يمن هيچ حى نبود كه نه از او كشته بودند ، و اندر اين همه حيّها مصيبت بود ، و اين خبر اندر شعرهاى عرب پديد است كه ايشان چندين سال همى مرثيت گفتند آن كشتگان حضر را ، و از همه شعرها آن اعشى بهتر است : شعر < شعر > أ لم تر للحضر اذ أهله بنعمى و هل خالد من نعم أقام به شاهبور الجنو د حولين يضرب فيه القدم فما زاده ربّه قوّة و مثل محاوره لم يقم فلمّا رأى ربّه فعله أتاه طروقا فلم ينتقم و كان دعا قومه دعوة هلمّوا الى أمركم قد صرم فموتوا كراما باسيافكم ارى الموت يجشمه من جشم < / شعر > و اين ابيات اندر اين كتاب يك ره گفتيم ديگر باره باز گردانيديم كه جايگاهش ايدر است ، و اندر مرثيتهاى عرب نيز قول ابى دؤاد الايادى است كه ايدون گفت : < شعر > و أرى الموت قد تدلَّى من الحض ر على ربّ أهله السّاطرون < / شعر > و قول عمرو بن [ الة بن الجدى ] : < شعر > ألم يحزنك و الأنباء تنمى بما لاقت سراة بنى عبيد و مصرع ضيزن و بنى أبيه و أحلاس الكتائب من تزيد أتاهم بالفيول مجلَّات و بالابطال سابور الجنود [ فهدّم من أواسى الحصن صخرا كأنّ ثفاله زبر الحديد ] < / شعر > و اين ابيات گفته بوديم نيز و ليكن بدين جايگه خوبتر بود ، و شعرهاى عرب اندر مصيبت حصن بسيار است . و شاپور از آنجا برداشت و آن شهر را ديوارهاى حصار بيفگند و زير پاى پيلان بكوفت و با زمين راست كرد ، و حصار ويران گشت و كس آنجا نتوانست بودن ، و از
611
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 611