responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 515


بريخته و شاخ بر وى شكسته . مريم در زير آن درخت بنشست چنان كه خداى عزّ و جلّ گفت : * ( فَأَجاءَهَا الْمَخاضُ إِلى جِذْعِ النَّخْلَةِ 19 : 23 ) * . پس چون عيسى از وى جدا شد ، از درد خويش و از شرم خلق گفت : * ( يا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هذا 19 : 23 ) * . كاشكى من پيش از اين بمردمى . * ( وَكُنْتُ نَسْياً مَنْسِيًّا 19 : 23 ) * . و يا چيزى بودمى كه كس او را ياد نكردى به ميان خلق اندر از فراموشكاران ، و كس مرا نشناختى . * ( فَناداها من تَحْتِها 19 : 24 ) * . يعنى جبريل .
من تحت قدميها ، و قيل ناديها عيسى . * ( أَلَّا تَحْزَنِي 19 : 24 ) * . اندوه مدار . * ( قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا 19 : 24 ) * . و خداى عزّ و جلّ چون عيسى از مادر جدا ببود زير آن خرما بن خشك اندر ، و آنجا آب نبود و نه جويى ، خداى عزّ و جلّ چشمه‌اى آب از زمين برجوشانيد و چون جوى برفت تا مريم عيسى را و خويشتن را بدان آب بشست ، پس گفت : * ( وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ 19 : 25 ) * . اين درخت خرما بجنبان تا خرما بيفتد .
مريم آن درخت خشك شده بجنبانيد . درخت برگ بيرون آورد هم اندر ساعت و خرما بيرون داد و رطب بيفتاد و مريم از آن بخورد . و خرما چيزى بود گرم ، و زن كه كودك آورد ضعيف شود خرما هم گرمى كند و هم قوّت ، و از آن است كه هر زنى كه او را كودك آيد ، او را خرما دهند يا عصيده . و اين ادب از خداى عزّ و جلّ گرفتند اندر كار مريم . پس جبريل دل مريم را خوش كرد و گفت : * ( فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْناً 19 : 26 ) * . گفتا : از اين خرما و از اين آب بخور و چشم روشندار بدين فرزند كه آوردى .
* ( فَإِمَّا تَرَيِنَّ من الْبَشَرِ أَحَداً 19 : 26 ) * . اگر كسى را از آدميان بينى . * ( فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمنِ صَوْماً 19 : 26 ) * . بگوى كه من خاموشى نذر كردم كه امروز سخن نگويم .
و به شريعت تورات اندر ايدون بود . الصّمتُ اوّلُ العِبادَةِ . پس همچنان كه نماز و روزه عبادت است ، [ a 96 ] خاموشى نيز عبادت است ، همچنان كه مردى ايدون گويد كه نذر كردم كه ده ركعت نماز كنم يا ده روز روزه دارم ، اين بر وى واجب شود ، به شريعت تورات اندر ايدون بود كه اگر مردى گفتى نذر كردم كه امروز خاموش باشم ، آن خاموشى واجب شدى و آن او را عبادت بودى و قرب بودى به خداى تعالى ، چنان كه امروز اندر شريعت ما اعتكاف است كه مردى گويد نذر كردم كه امروز معتكف باشم به مزگت اندر و بيرون نيايم ، آن بر وى واجب شود و آن اعتكاف

515

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 515
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست