responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 407


گفت : ستم كرد بر تو . و داود به ستمگرى مقرّ آمد ، بىآنكه آگاه بود و از مذهب قضا [ دست ] باز نداشت ، گفتا : * ( وَإِنَّ كَثِيراً من الْخُلَطاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ 38 : 24 ) * . و بيشتر ستم انبازان كنند مگر اندك كسها . اين بگفت ، ايشان ناپديد شدند از نيمهء حكم اندر . * ( وَظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاه فَاسْتَغْفَرَ رَبَّه وَخَرَّ راكِعاً وَأَنابَ 38 : 24 ) * . يعنى رجع و اناب .
چون اندر يافت كه آن چيست ، سر به سجده نهاد و آب از ديدگان ريختن گرفت بر آنكه كرده بود ، و از خداى عزّ و جلّ عفو و آمرزش خواست و چهل شبانروز اندر سجده بماند و سر بر نداشت مگر به گاه حاجت ، و همى گريست اندر محراب تا گياه اندر سجده گاهش بر رست چنان كه چون سجود كردى سرش اندر ميان گياه ناپديد شدى . پس چون چهل روز ببود ، خداى عزّ و جلّ جبريل را بفرستاد و گفت : يا داود ! خداى همى گويد : أ جائع انت فاطعمك ام عطشان انت فارويك ام عريان فاكسوك . گفت : اگر گرسنه‌اى تات سير كنم ، و اگر تشنه‌اى تات آب دهم ، و اگر برهنه‌اى تات بپوشم ، و اگر ذليلى عزيزت كنم ، و اگر ستم رسيده‌اى تات نصرت دهم ، و اگر بيمارى شفا فرستم . چون معاتبت بشنود پوشيده ، از آن عتاب پوشيده گريانتر شد و هفت شبانروز ديگر همى گريست . و گويند گريهء جمله خلق با گريهء داود برابر نيامد ، و گويند : قدح بگرفتى تا از آب ديده پر شدى ، پس بخوردى .
و محمّد بن جرير ايدون گويد اندر اين كتاب كه سبب محنت او آن بود كه او آن روز كه عبادت كرد به هيچ كار از اين جهان مشغول نشدى ، نه به گفتار و نه به كردار و نه به انديشه . روزى علما و حكماى بنى اسرائيل بر او گرد آمدند و گفتند : بنده‌اى باشد كه روزى بگذرد كه اندر آن روز گناهى كرده نباشد نه انديشه نه به گفتار و نه به كردار ؟ ! داود چنان دانست كه آن روزهاى عبادت او آن روزهاست كه او را گناهى نيفتد ، نه اندر تن و نه اندر دل ، از آن روز او را محنت افتاد .
پس خداى عزّ و جلّ خواست كه داود را توبه دهد و [ توبه اش ] بپذيرد . جبرئيل را عليه السّلام بفرستاد [ a 78 ] تا او را بشارت داد به توبه پذيرفتن . داود سر از سجده برداشت و باز شكر آن را سر بر سجده نهاد ، و خداى عزّ و جلّ توبهء او بپذيرفت . پس

407

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 407
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست