responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 362


بمالد و بكشد ، و دانست كه ايشان از بنى اسرائيلاند .
و موسى عصا بالا برد تا بزندش . و بالاى موسى ده رش بود و عصا ده رش بود و ده رش به هوا برجست و عصا بر شتالنگ عوج زد و عوج بدان عظيمى به يك زخم موسى بيفتاد و بمرد . و چهل سال كه موسى و بنى اسرائيل اندر تيه بودند ، عوج بدان بيابان اندر افگنده بود تا گوشت و پوست او بريخت و استخوان پشتش بماند . چون يوشع بن نون از پس چهل سال بيامد و سپاه بياورد و آن شهرستانها را بگشاد و به مصر باز شد ، آن استخوان پشت عوج به مصر آورد و بر رود نيل بر پل كرد . و پهناى رود نيل يك ميل است ، و ده سال استخوان پشت عوج پل بود و مردمان بر او مىگذشتند .
پس چون موسى او را بكشت ، شاد گشت و از آنجا بازگشت و سوى شهرستان نشد و سوى لشكر آمد . ايشان را يافت هم بر آن جايگاه خويش متحيّر مانده . گفتا :
من شدم و خداى عزّ و جلّ مرا نصرت داد و يك خلق را بكشتم كه اندر روى زمين خلقى چون او خداى نيافريد با عظمت و بزرگى به بالا . اكنون بياييد شما تا آن شهرستانها را بگشاييم . گفتند : يا موسى ! ما از اين بيابان همى بيرون نتوانيم شدن ، ما خواستيم كه باز مصر شويم و يا از پس تو بياييم نتوانستيم آمدن . و همه قصّهء خويش موسى را بگفتند . موسى انديشيد كه از بهر آن نتوانستند كه او با ايشان نبود .
گفتا : برگيريد . لشكر برگرفت و همه روزه و همه شب همى رفتند . چون ديگر روز بود بدان جاى كه كوچ كرده بودند ايستاده بودند . موسى تافته شد و پشيمان گشت از آن دعا كه كرده بود ، هم آنجا بر جاى ببودند .
موسى خداى را دعا كرد و او را آرزو بود كه ايشان را ببرد تا حرب كنند و آن شهرستان بگشايند . خداى عزّ و جلّ گفت : * ( فَإِنَّها مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ في الأَرْضِ 5 : 26 ) * . يعنى متحيّرون . اندر زمين اين بيابان متحيّر باشند و به هيچ جاى بيرون نتوانند شدن عقوبت آن را كه با تو نرفتند ، و گفتند : تو با خداى خويش برو كه ما هيچ از اين جاى نجنبيم . موسى را سخت اندوه آمد و دريغ خورد بر ايشان بر كار فتح و خداى عزّ و جلّ گفت : * ( فَلا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفاسِقِينَ 5 : 26 ) * . اندوه مخور بر اين قوم

362

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 362
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست