responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 354


قارون شد و زكات خواست . قارون اجابت نكرد ، و موسى را گفت : * ( إِنَّما أُوتِيتُه عَلى عِلْمٍ عِنْدِي 28 : 78 ) * . اندر اين كتاب تأويل اين چنين كرده است كه [ معنى اين آيت چنان است كه ايدون گفت اين خواسته خداى عزّ و جلّ مرا بدان داد كه مرا بر خلق فضل كرده است ، و خداى عزّ و جلّ گفت : * ( أَ وَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ الله قَدْ أَهْلَكَ من قَبْلِه من الْقُرُونِ من هُوَ أَشَدُّ مِنْه قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعاً 28 : 78 ) * . صدق الله العظيم . گفت : ندانست كه خداى عزّ و جلّ پيش از وى چند خلق را هلاك كرده است ] كه خواستهء ايشان بيش از آن تو بود تا بدانى كه اين خواسته نه از بهر آن گرد آمد كه تو فاضلتر بودى ، و خداى تعالى هيچ خداوند خواسته را هلاك نكردى اگر خواسته به فضل دادى .
پس موسى صلح كرد كه از هر هزار دينار يك دينار به درويشان دهد و او بپذيرفت . چون شمار همه خواسته ها برگرفت ، بسيار گرد آمد ، دلش نداد . و هر روز خواستهء او افزونتر همى شدى و او بر نشستى با زينتى كه هرگز كس چنان عظمت نديده بودى ، چنان كه خداى گفت : * ( فَخَرَجَ عَلى قَوْمِه في زِينَتِه 28 : 79 ) * . و زينت او آن بودى كه چون بر نشستى بر اسبى اشقر ، و بر او زين و ساخت زر بودى و جامهء سرخ زربفت بودى معصفرى تا همى تافتى چون آفتاب ، و با او [ چهار ] هزار غلام بر نشستندى و همچند آن كنيزكان بر نشستندى همه بر اسبان اشقر با زينها و ستام زرّين و جامه هاى معصفرى . چون او همى آمد خلق پنداشتندى [ b 68 ] كه آفتاب بر زمين آمده است . * ( قال الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا يا لَيْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِيَ قارُونُ إِنَّه لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ 28 : 79 ) * . و هر كجا خلق بودى كه دلهاشان اين جهان خواستى ، آرزو كردندى و گفتندى : كاشكى ما نيز چون قارون بودمانى كه او را از اين جهان بهرهء بزرگ است .
* ( وَقال الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوابُ الله خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صالِحاً وَلا يُلَقَّاها إِلَّا الصَّابِرُونَ 28 : 80 ) * . آن علما مر آن عامان را پند دادندى و گفتندى : ثواب خداى بدان جهان بهتر از آنكه بدين جهان كافران را دهد از زر و سيم .
پس ده سال بدان حال اندر بود و موسى عليه السّلام هر روزى به در او شدى و او را به خداى عزّ و جلّ خواندى و از وى زكات خواستى و او اجابت نكردى و زكات ندادى تا موسى از او به ستوه شد ، و بنى اسرائيل بر موسى تباه شدند و بيشتر بر قارون

354

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 354
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست