نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 353
خشك كرده و سوده بر وى پراگند ، آتش گوساله را بسوخت . پس موسى چون بنى اسرائيل را به مصر باز آورد ، قارون از آن گياه بسيار با خويشتن بياورد و از آن بسيار زر كرد ، و اثر خواسته بر او پديد آمد . و موسى همى دانست كه آن از كجا است و بنى اسرائيل ندانستند . و خود را چهار هزار غلام راست كرد ، و كار بدانجا رسيد كه درهاى باغ و خانه همه از زر كرد . و چون بر نشستى چهار هزار غلام با او بر نشستندى ، و هر چيز از متاع دنيا از همه لونها و اوانى همه از زر ساخت چنان كه به مصر اندر كس از او توانگرتر نبود . و هر چيزى از دنيا كه آرزو آمدش بكرد و خانه ها فرمود از گچ و آجر پخته ، و آن را درها كرد آهنين و كليدها از آهن ، و آن خانه ها پر زر كرد . و چون بر نشستى آن كليدهاى آهنين مردى بر گردن نهادى و پيش او همى بردى تا خلق بدانند كه آن همه كليدها است گنج او را . پس چنان شد كه يك مرد بر نتوانست گرفتن ، بفرمود تا آن همه كليدها از پوست گاو كردند خام تا سبكتر بود ، و هر كليدى چند يك انگشت . و هر روزى گنج خانه هاش افزونتر همى شد تا چنان شد كه خداى عزّ و جلّ گفت : * ( وَآتَيْناه من الْكُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَه لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ 28 : 76 ) * . [ گفتا خداى تبارك و تعالى كليدهاى گنج خانه هاى او عصبتى بر نتوانستندى گرفتن ، و عصبت به لغت عرب اندر از ده تن تا چهل تن بود . پس بدين كتاب اندر ايدون روايت كرده است محمّد بن جرير رحمة الله عليه كه مردمان كليدهاى گنج خانهء او نتوانستند برداشتن تا چنان شد كه شصت اشتر بگزيد همه را روى سپيد . چون بر نشستى آن كليدهاى گنج بار كردى بر آن اشتران . پس روى از موسى بگردانيد و بغى كرد چنان كه خداى عزّ و جلّ گفت : * ( فَبَغى عَلَيْهِمْ 28 : 76 ) * . و بغى او آن بود كه رسمها نهاد اندر لباس خويش و جامه هاى ستوران و غلامان بيرون از رسم بنى اسرائيل فرمود ، و جامه هاى خويش و آن غلامان يك رش از آن بنى اسرائيل درازتر كرد و فراختر . پس بفرمود تا همه جامه هاى او و از آن كسهاى او سرخ كردند ، و اسبان او سرخ بودند و آن غلامانش هم چنان . ] خداى عزّ و جلّ گفت موسى را كه از قارون زكات خواسته بستان . موسى سوى
353
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 353