responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 326


فرمود . ايشان گفتند : يا موسى ! اگر اين سخن تو روا بودى ، بنى اسرائيل ما را با تو نفرستادندى ، از بهر آن فرستادند تا ما نيز سخن خداى بشنويم ، چنان كه تو بشنيدى .
موسى دعا كرد . خداى عزّ و جلّ اجابت كرد كه ايشان را نيز بشنوانم . پس آن ابر برآمد و موسى را با آن هفتاد تن اندر ميان گرفت و خداى با موسى سخن گفت و او را امر و نهى كرد و همچنانكه موسى ، ايشان نيز سخن خداى بشنيدند و امر و نهى تمام شد ، ايشان گفتند : يا موسى ! ما بدين كه همى شنويم نگرويم تا آن خداى كه اين سخن وى است نبينيم . چون ايشان اين سخن بگفتند ، صاعقه‌اى بيامد از خشم خداى عزّ و جلّ ، بانگى برخاست از آسمان كه ايشان از سهم آن بيفتادند و هر هفتاد تن را جان از تن بگسست ، چنان كه خداى عزّ و جلّ گفت : * ( وَإِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى الله جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ 2 : 55 ) * . پس چون ايشان همه از آن هول بر سر آن كوه بمردند ، موسى متحيّر شد و چنان دانست كه اين مردمان از بهر آن هلاك شدند كه [ آن ] بنى اسرائيل [ آنجا ] گوساله پرستيدند و خداى ايشان را هلاك كرد ، و اين مردمان نيز كه [ ايدر ] با او بودند از آن سبب هلاك شدند ، با خداى عزّ و جلّ مناجات كرد : * ( رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ من قَبْلُ وَإِيَّايَ 7 : 155 ) * . اگر خواستى مرا و ايشان را هلاك كردى پيش از آنكه من ايشان را از بنى اسرائيل جدا كردم .
* ( أَ تُهْلِكُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا 7 : 155 ) * . گفتا : ما را هلاك كردى بدانكه مردمان سفها و نادان گناه كردند و گوساله پرستيدند . * ( إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِها من تَشاءُ وَتَهْدِي من تَشاءُ 7 : 155 ) * . گفت : آزمايش تو است كه ايشان را بيازمودى از ايشان آن كسها كه خواستى كه هلاك شوند و از راه بشوند خود شدند ، و آن را كه خواستى كه از آن فتنه نگاه دارى خود داشتى . * ( أَنْتَ وَلِيِّي في الدُّنْيا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ 12 : 101 ) * . تو خداوند بر ما ببخشاى و بيامرز .
خداى تعالى دعايش اجابت كرد و اين جماعت را جان باز داد و زنده كرد و ايشان با خداى تعالى توبه كردند . پس گفت : * ( ثُمَّ بَعَثْناكُمْ من بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 2 : 56 ) * . پس موسى الواح [ a 63 ] برگرفت و با ايشان از كوه فرود آمد و روى سوى قوم نهاد . و چنين گويند كه الواح نه بود و از ياقوت و زمرّد بود و به نقش نبشته كرده .

326

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 326
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست