responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 311


داد ، عبد الله را پديد آمد كه او پيغمبر است آنگاه به دو بگرويد و مسلمان شد ، و اين مسأله را پرسيده بود كه كدام جاى است بر زمين كه يك بار آفتاب اندر تافت و باد بر وزيده است يك زمان و نيز نتافت و نتابد هرگز تا رستخيز ؟ پيغمبر گفت عليه السّلام كه آن زمين درياى نيل بود كه موسى عصا بر آن زد ، آب به هوا بر شد و آفتاب در وى تافت .
پس موسى بر لب دريا ايستاده بود كه جبرئيل عليه السّلام بيامد با ميكايل و فريشتگان ديگر ، گفت : اى موسى ! تو بگذر به دريا اندر كه خداى عزّ و جلّ مرا فرموده است با فريشتگان تا فرعون را با قوم او به دريا اندر آريم و همه را غرقه كنيم . موسى عليه السّلام اسب به دريا اندر افگند و گفت : بسم الله ! و بنى اسرائيل همه از پس او اندر شدند . چون به نيمهء دريا برسيدند ، دوازده سبط بودند ، دوازده كوچه به دريا اندر باز شده بود و ميان اين كوى و آن كوى چون ديوارى ، و ايشان اندر آن كويها همى رفتند ، آنكه اندرين كوى بودند ، ديگران را كه به ديگر كويها بودند نديدند ، موسى را گفتند : ترسيم كه آن ديگران هلاك شوند . موسى دعا كرد خداى عزّ و جلّ آب دريا را فرمود تا از هم باز شد چون طاقها تا از اين كوى بدان كوى همى ديدند يك ديگر را و همه بگذشتند . و پهناى دريا دو فرسنگ بود . موسى آن به دو ساعت بگذاشت و از دريا بر آمد با بنى اسرائيل .
چون فرعون آن هول بديد سهمگين آمد و دلش بترسيد . هامان را گفت : چه كنم ؟
گفت : بگذريم با سپاه و از پس ايشان بشويم ، و ايشان را از آن سوى دريا جاى گريختن نيست و ما شمشير اندر نهيم و همه را بكشيم . فرعون گفت : چگونه گذريم با سپاه زير آب ، و موسى جادوى كرده است ؟ هامان گفت : موسى بگذشت با جادوى ، تو خدايى نتوانى گذشتن ؟ ! فرعون گفت : راست گويى . و اسب را به دريا اندر افگند و قومش از پس او اندر راندند تا همه سپاه به دريا اندر شدند و كس نماند بر زمين خشك . و موسى عليه السّلام از آن سوى بر لب دريا بر شد با بنى اسرائيل .
موسى نگاه كرد فرعون را بديد با سپاه و به نيمهء دريا رسيده . موسى خواست تا عصا بر دريا زند تا آب فرونشيند و فرعون را راه ندهد . خداى عزّ و جلّ گفت : * ( وَاتْرُكِ ) *

311

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 311
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست