نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 243
بجنبانيدى . آن زن او را از آن آب بر سر و تن ريخت تا خويشتن را بشست و آن كرمان و پليدى از تن وى فرود آمد و آن ريشى همه درست شد و نيكوتر از آن شد كه اوّل بود . پس خداى تعالى فرمود كه از اين آب بخور . ايّوب از آن بخورد و هر چه اندر اندرون وى رنج و بلا و مشقّت بود همه بيرون آمد و درست شد ، بهتر از آنكه بوده بود . و آن ديه امروز به شام اندر پيدا است و آن را قريهء ايّوب خوانند ، و من آن ديه و آن چشمه را ديدهام ، و هيچ بيمارى آنجا نشود و آن آب بخورد و خويشتن بشويد بدان آب كه نه همه بيمارى از وى بشود . و من آنجا به سال سيصد و سى و پنج بودم . و خداى عزّ و جلّ او را فرج داد ، ايّوب خواست كه رحمه را چوب زند كه سوگند خورده بود ، خداى به دو وحى فرستاد و گفت : * ( وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ به وَلا تَحْنَثْ 38 : 44 ) * . و خداى عزّ و جلّ نخواست كه ايّوب را سوگند به دروغ شود ، و او گفته بود كه رحمه را صد چوب بزند ، و نيز رحمه چندان خدمت او كرده بود ، ايّوب را فرمود كه ضغثى بگير ، و ضغث درّهاى بود با دستهاى چوب باريك ، و بر همديگر بند و او را بزن ، چنان كه او را سخت درد نكند . ايّوب صد چوب باريك بر يك ديگر بست و رحمه زن خويش را از آن بزد تا سوگند او راست شد و صد چوب زده بود . و اين آيت را فقها و علما و اهل تفسير حجّت كردهاند اندر كار وى كه او را سوگند افتد و دشخوار شود از كار كردن از روى فقه [ b 46 ] حيلت آن است كه چيزى كنند كه او از سوگند بيرون آيد و سوگند دروغ نشود ، چنان كه مردى سوگند خورد كه من بدين سراى اندر نيايم ، و او را در آن خانه شدن چاره نبود و البتّه بايد رفتن ، حيلت وى آن است كه او را دست و پاى ببندند و اندر سراى برند چنان كه نتواند خويشتن را از آن باز داشتن ، تا او خود اندر نشده بود ، چنان كه ابو حنيفه رضى الله عنه گفته است كه اگر مردى همى نماز خواهد كردن ، سوگند خورد كه من بدين نماز اندر قرآن نخوانم ، و نماز بىقرآن نباشد ، حيلت آن است كه نماز پس امام كند به جماعت تا خواندن امام او را كفايت بود و سوگند او دروغ نشود . و حجّت اين همه اين آيت است كه خداى عزّ و جلّ ايّوب را فرمود تا بدين حيلت زخم او كرده آمد و سوگند ايّوب دروغ نشد ، و خداى عزّ و جلّ گفت : * ( فَاسْتَجَبْنا لَه فَكَشَفْنا ما به من ) *
243
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 243