يعقوب آن خواب وى را تأويل كرد و گفتا : يازده برادر ترا سجده كنند و فرمانبردار گردند . پس گفت : * ( وَكَذلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ من تَأْوِيلِ الأَحادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَه عَلَيْكَ وَعَلى آلِ يَعْقُوبَ كَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَيْكَ من قَبْلُ إِبْراهِيمَ وَإِسْحاقَ 12 : 6 ) * .
همچنين خداى تعالى ترا نگاه دارد از همه بدى و در آموزاند ترا تعبير خواب و علم شريعت و دين و سنّت ، و همه نعمتهاى خويش بر تو تمام كند و بر همه آل يعقوب ، همچنانكه پيش از تو پدران ترا كرد ، ابراهيم و اسحق .
پس چون برادران دهن به دهن اين سخن بشنودند ، و خبر آن خواب بدانستند كه يوسف چه خواب ديده است و يعقوب چگونه گزارد ، از اين خواب ايشان را اندوه آمد و گفتند : يوسف و ابن يامين بر پدر گرامىتراند و پدر ايشان را دوستتر دارد ، و ايشان دو تناند و ما ده تن . پس بنشستند و تدبير كردند و گفتند : ما يوسف را بكشيم يا به زمينى ديگر افگنيم ، چنان كه خداى گفت : * ( اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوه أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْه أَبِيكُمْ 12 : 9 ) * . تا روى پدر شما از وى خالى بماند . * ( وَتَكُونُوا من بَعْدِه قَوْماً صالِحِينَ 12 : 9 ) * . و شما چون اين كار بكنيد ، پس از آن به خداى نيكوكار باشيد چون توبه كنيد و پدر را مطيع باشيد ، تا خداى شما را عفو كند و آن گناه از شما در گذارد .
و به ميان ايشان اندر يك تن بود نام او يهودا ، و همه برادران فرمانبردار وى بودند ، چون كارى كردندى به فرمان و راى وى كردندى ، او گفت : * ( لا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوه في غَيابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْه بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فاعِلِينَ 12 : 10 ) * . او گفت : يوسف را مكشيد كه كشتن كارى بزرگ است ، و لكن او را به چاهى فرود افگنيد بر رهگذر كاروانيان ، تا كسى از كاروانيان او را از چاه بر كشد و به شهرى ديگر برد و شما از وى برهيد و خون وى در گردن شما نبود . پس همه بر اين بنهادند كه چنان كنند .
و پيش از آنكه قصّهء يوسف برخوانى يك چيز بدان بيرون از كتاب محمّد جرير ، نگر تا دل بر هيچكس از برادران يوسف درشت نكنى كه ايشان از پيغامبران و پيغامبرزادگان بودند ، و هر كس كه دل بر ايشان درشت كند به خطا بود و او را با خداى حجّت نبود كه خداى از ايشان خشنود شد و يعقوب و يوسف از ايشان خشنود شدند و همه به بهشت رفتند . و زنهار تا تو از بهر بد گفتن ايشان به دوزخ

201