نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 200
كمر ابراهيم بود عليه السّلام كه وى بر ميان بستى چون كار كردى يا به سفر رفتى . و فرزندان اسحق چنين گفتند كه ذبيح اسحق بود . آن روز كه اسحق را به ذبح برد ، اسحق گفت دست و پاى من ببند . و با ابراهيم چيزى نبود جز آن كمر دوالين ، دست و پاى اسحق بدان ببست ، و آن كمر ابراهيم با خويشتن داشتى و آن را به فال داشتى و تبرّك بودى . چون ابراهيم عليه السّلام بمرد ، اسحق آن كمر را بزرگ داشتى ، و دست به دست همى گردانيدى و هر فرزندى كه مهتر بودى او را دادندى . و از همه فرزندان اسحق ، آن ايليا خواهر يعقوب بزرگتر بود كه يوسف را داشت ، و وصىّ اسحق بود ، آن كمر وى داشتى و به صندوقى اندر همى داشتى . چون روز وعده آمد كه يوسف را باز دهد ، ايليا آن كمر را بياورد و بر ميان يوسف بر بست در زير جامه و گفت : كس را مگوى كه من بر ميان تو بستم . و ايليا پيش يعقوب رفت گريان و گفت : آن كمر اسحق ، يادگار پدر من بدزديدند . يعقوب نيز تافته شد ، و زن بفرمود كه هر كه به خانه اندر است بجويند ، تا همه را بجستند نيافتند . يعقوب گفت : يوسف را نيز بجوييد . زن گفت : كودك خرد است اين چنين نداند . يعقوب سوگند خورد كه البتّه او را بجويند ، و تا او را نجويند دل تو ايمن نگردد . و يوسف را بجست ، كمر بر ميان او يافتند . يعقوب خجل شد . پس خواهر يعقوب گفت : يك ره كه اين غلام دزدى كرد ، چاره نيست تا دو سال مرا بندگى نكند . يوسف را باز خانه برد ، و يوسف دو سال ديگر با آن زن بماند . پس آن زن بمرد و يعقوب يوسف را به خانهء خويش برد . پس از آن ، از همه فرزندان ، يوسف پيش يعقوب گرامىتر بود و وى را دوستتر داشتى ، و برادران را بر وى حسد آمدى . يك روز يوسف پدر را گفت : من دوش به خواب ديدم كه يازده ستاره [ b 37 ] از آسمان فرود آمدى با آفتاب و ماه و مرا سجود كردندى . چنان كه خداى گفت : * ( إِذْ قال يُوسُفُ لأَبِيه يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ 12 : 4 ) * . يعقوب دانست كه تأويل آن چيست ، يوسف را گفت : * ( يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً إِنَّ الشَّيْطانَ لِلإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ 12 : 5 ) * . گفت : اى پسر ! اين خواب با برادران مگوى كه ايشان با تو بدى كنند . پس
200
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري جلد : 1 صفحه : 200