responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 186


ساعت ديگر نعمت خداى بر خويشتن ياد كند و شكر كند و تفكّر كند ، و يك ساعت با خويشتن شمار كند از طعام و شراب كه تن وى به پاى دارد ، و گفت : وَعَلَى الْعاقِلِ انْ لا يَكُونَ ظاعِناً الَّا فى ثَلثٍ تَزَوُّد لِمعادِ اوْ مَرَمَّة لِمَعاشٍ اوْ لَذّةٌ فِى غَيْرِ مُحَرَّمٍ .
گفت هر كه عاقل است بايد كه حركت وى نبود مگر به سه چيز : يا همى زاد گيرد آن جهان را ، و يا همى مرمّت كند كار عيش اين جهان را ، يا لذّتى از بهر تن خويش از اين جهان بستاند به حلال . وَعَلَى الْعاقِلِ انْ يَكُونَ بَصيراً بِزَمانِه مُقْبِلًا عَلى شَأنِه حافِظاً لِلِسانِه . گفت هر كه خردمند است ايدون بايد كه زمانهء خويش را بداند و كار خويش كند و زبان خويش را نگاه دارد . وَمن حَسَبَ كلامَه من عَمَلِه قَلَّ كلامَه الَّا فيما يَعْنيه . گفتا هر كه گفتار خويش را از كردگار خويش شمرد ، سخن كمتر گويد الَّا بدان چيزى كه از وى چاره نبود .
پس اين همه آن است كه پيغامبر ما عليه السّلام گفت كه اندر صحف ابراهيم بود صلوات الله عليه ، و از آسمان بر وى فرود آمده بود ، و ابراهيم عليه السّلام مر اين كار را در بند بود و همه ادبها با خداى عزّ و جلّ وفا كرد و حقّهاى خداى عزّ و جلّ بگزارد بتمامى . و خداى عزّ و جلّ به قرآن اندر ايدون گفت : * ( وَإِذِ ابْتَلى إِبْراهِيمَ رَبُّه بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ 2 : 124 ) * . گفت خداى عزّ و جلّ ابراهيم را مبتلا كرد به سخنانى و آن سخنها را ابراهيم عليه السّلام به همه تمام كرد و وفا نمود و از وى بپسنديد و گفت : * ( إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً 2 : 124 ) * . گفت يا ابراهيم ! من ترا امام كردم بر همه خلق ، و همه كس از پس تو اقتدا كرد و كنند . و ابراهيم عليه السّلام مر خويشتن را دعا كرد و ايدون گفت :
* ( رَبِّ هَبْ لِي حُكْماً وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ 26 : 83 ) * . مرا بدين جهان اندر حكم ده ، و معنى حكما ايدر نبوّت است . گفتا مرا پيغامبرى ده ، و مرا بدان بندگان برسان كه اندر اين جهان بودند . پس گفتا : * ( وَاجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ في الآخِرِينَ 26 : 84 ) * . مرا زبانى راست و نيكو ده تا خلق بر من ثنا كنند . و بدين اندر فخر مسلمانان باشد و امّت محمّد عليه السّلام ، ازيرا كه هر [ كه از ] كسى [ اندر ] خواهد اين مسأله گويند خواهم كه دوستان تو مرا ثنا كنند و نيكويى گويند نه دشمنان نام گيرند . مسئلة به دعاى نيكو گفتن به دوستان كنند نه به دشمنان ، پس اين كامل باشد و لكن امّتان محمّد دوستان خداى عزّ و

186

نام کتاب : تاريخ الطبرى ( تاريخنامه طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : محمد بن جرير الطبري    جلد : 1  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست